بازی پو را همه میشناسیم چون آنقدر معروف شده که همه نام این بازی موبایلی را می دانند . چه کسی فکرش را می کرد که یک موجود قهوه ای عجیب و غریب با چشمهای بزرگ که روی صفحه ی تبلت یا گوشی آرام ایستاده و نگاهمان می کند، یک روز برایمان جان بگیرد و رسیدگی به او بشود یکی از بزرگترین دغدغه ها و همه فکر و ذکرمان!
وسط جلسه نشسته است و تند و تند از حرف های رییس نت برمی دارد تا چیزی از قلم نیفتد. یکهو صدای آشنایی از گوشی بلند می شود که نشان می دهد بچه از خواب بیدار شده. وقتی این بچه از خواب بیدار می شود خودش را کثیف کرده و طبیعتا گرسنه است.
زمان در اینجا حیاتی ست. باید هر چه زودتر به “پو” برسی تا وضعش خراب تر از این که هست نشود. کار را رها می کند و دو سه دقیقه ای به رتق و فتق امور این بچه ی مجازی می پردازد و دوباره برمی گردد سرکار!
“پو” (pou) یک بازی برای گوشی و تبلت با سیستم عامل های اندروید و آی او اس و غیره است که طراحی و فرایند آسانی دارد. وقتی این بازی و بازی های مشابهش را نصب می کنی، با موجودی مواجه می شوی که رنگش قهوه ای است و چشم های بزرگی دارد. روی صفحه ی گوشی ات ایستاده و با آن چشم های درشت نگاهت می کند و منتظر است تا پدر و مادرش را پیدا کند.
وقتی که مادر یا پدرش شدی، دیگر همه ی مسئولیتش بر گردن توست. باید سر وقت به او غذا بدهی، سر وقت با او بازی کنی، بخوابانی اش، تمیزش کنی و …
وقتی هم که مرحله ات بالا رفت، با جمع آوری سکه می توانی برایش خرید کنی و توقعاتش را برآورده کنی و خلاصه هر کاری که می شود برای یک بچه انجام داد!
شاید کسی نداند روزی که “پل سالامه” این بازی ساده را طراحی کرد، چه مخاطبینی برایش در نظر گرفت و جامعه ی هدفش چه کسانی بودند اما امروز می بینیم که محبوبیت این موجود کوچک و عجیب، مرز سنی و جنسیتی را شکانده و هر کس با هر تحصیلات و سن و جنسیتی، یک بچه قهوه ایِ نیازمند به رسیدگی و توجه توی گوشی یا تبلتش دارد و در برابر او احساس مسئولیت می کند.
یک عاشقانه مثلا آرام!
می گوید: “من اگر این ترم مشروط شدم تقصیر پسرمه!” منظورش از “پسرم”، پو است. می گوید که “پو” یش چاق و تپلی است که به تازگی برایش یک کت و شلوار خریده و یک سبیل کلفت! می گوید :”مردی شده برای خودش!”
در دنیایی که تکنولوژی بازی های رایانه ای هر روز پیشرفته تر و پیچیده تر می شود و با قدرت هر چه تمام تر، محصولات را با گرافیک بالا و داستان های جذاب و رنگ و لعاب فراوان به مخاطبین خود عرضه می کند، گل کردن بازی های آرام و بی دغدغه، کمی عجیب و قابل تامل به نظر می رسد.
این بازی ها با یک برنامه ریزی دقیق و استفاده از علوم روانشناسی و جامعه شناسی، روی احساسات فرد انگشت می گذارند و از خاصیت وابستگی انسان به موجودات اطرافش استفاده می کنند. خیلی آرام و ظریف وابسته ات می کنند بطوریکه حتی اگر بخواهی هم دیگر نمی توانی ازشان دست بکشی.
کارشناسان معتقدند که بازی های رایانه ای در دنیای امروز نوعی رسانه نوین هستند. خاصیت رسانه این است که مطلب، موضوع یا مفهومی را برای مخاطب تبیین کند. این رسانه های نوین، علاوه بر تاثیرگذاری و فرستادن و دریافت پیام از سوی مخاطب، وظیفه ی بزرگ دیگری هم دارند. این وظیفه، تلاش برای ماندگاری است.
هر چه یک رسانه ماندگارتر باشد و بتواند مخاطب را مدت زمان بیشتری از آن خود کند، موفق تر است.این بازی های آرامِ عاشقانه، که با تکیه بر احساسات و وابستگی انسانها به موجوداتی که دوستشان دارند طراحی و ساخته شده، به این هدف دست یافته اند و چنان در لایه های زندگی فرد وارد شده اند،
که بعد از مدتی خود فرد هم متعجب می شود که چطور شد که موجود صفر و یکی بی جان، توانسته بخش عمده ای از احساسات یک انسان را به خودش معطوف کند.
واقعی شدن “پو” و راه یافتن او به زندگی و احساساتمان نشان می دهد که هدف گذاری و برنامه ریزی طراح و سازنده، بسیار دقیق و موفق بوده است. موارد زیر، کامنت های مخاطبین این بازی و ابراز احساسات آنها نسبت به این موجود ناشناخته است:
پوی من دختره! الان دوازده مرحله است که دارمش و براش یه چیزایی خریده م. رنگش هم نارنجیه و البته خیلی شکمو! تحمل ندارم؛ پس کی بزرگ می شه؟
بچه من ۹۸ سالشه. داره می ترکه از بس چاق شده. به خدا از کار و زندگی منو انداخته.
من برای پو اسم گذاشتم. اسمشو گذاشتم پژمان که با بقیه فرق کنه.
کی می دونه پو چطوری می تونه ازدواج کنه؟ دلم می خواد بچه مو توی لباس دامادی ببینم!
وقتی سیر شده و می خوام بهش غذا بدم و اون می گه:”نه” دلم می خواد بپرم توی تبلت بغلش کنم!
من خودم یه پسر دارم برای همین پوی دختر انتخاب کردم. دخترا بابایی هستن آخه. پوی من هم خودشو برام لوس می کنه و منم نازشو می خرم.
عکسش را می گیرند و در فضای مجازی منتشر می کنند، هم و غمشان خریدن لباس و عینک و کلاه و سایر لوازم برایش است، تلاش می کنند بزرگش کنند و بهترین چیزها را بدهند بخورد، به هم که می رسند از سن و سال فرزندخوانده مجازیشان می گویند و اتفاق هایی که برایش افتاده…
این ابراز احساسات نسبت به چیزی که جان و هویت ندارد و معلوم نیست از کجا پیدایش شده، واقعا عجیب به نظر می رسد.
خطر! “پو” در کمین شماست!
کفرش درآمده! از دست همسرش حرص می خورد که مرتب سرش توی گوشی است و دارد قربان صدقه ی “پو”ی نوجوانشان می رود. همسرش هر اتفاقی که برای پو می افتد و هر چیز جدیدی که برای پو می خرد را می آید با آب و تاب برای او تعریف می کند و همه ی فکر و ذکرش شده بزرگ کردن این فرزندخوانده!
خودشان یک دختر پنج شش ساله دارند؛ با این حال این مادر جوان، دلش یک بچه ی کوچک دیگر هم خواسته و به هر دوی این ها رسیدگی می کند. مرد جوان می گوید:”گاهی “پو” به دخترک خودمان ترجیح داده می شود. وقتی “پو” چشمهایش دو دو می زند، همسرم با احساس مسئولیت وصف ناپذیری می دود و غذایش را مهیا می کند و اگر پول در حسابش نباشد،
آن قدر بازی می کند تا پول گیر بیاورد و بتواند بچه ی صفر و یکی اش را سیر کند و تا این بچه آرام نگیرد و نخوابد، همسر هم آرام نمی گیرد. گاهی ساعت ها غرق شدن در مسائل “پو”ی کوچک، وقت رسیدگی به کارهای دیگر را می گیرد و حتی دلزدگی نسبت به کارهای دیگر ایجاد می کند.”
اگر در قدیم بیشتر نسبت به تاثیر بازی های رایانه ای بر کودکان و نوجوانان نگران می شدیم، امروز این خطر گسترده تر شده و ابعاد وسیعی پیدا کرده است. اگر در قدیم برخی بازی های رایانه ای باعث رواج مفاهیم ضدمعنوی و خشونت می شد، امروز باید از بازی های آرامی که به ظاهر هیچ کدام از آسیب های بازی های اکشن و خشن را ندارند هم ترسید.
بازی های آرامی که فرد را (در هر گروه سنی و تحصیلی و در هر جایگاه اجتماعی) تحت تاثیر قرار می دهد و از دنیای پیرامون خود جدا می اندازد و خطرشان کمتر از بازی های خشونت آمیز و تاثیرگذار اکشن نیست.
رحیمی، کارشناس روانشناسی در مورد تاثیر این گونه بازی ها در زندگی انسان می گوید: “یکی از بزرگترین آسیب های این بازی ها این است که افراد گذشت زمان را به هیچ وجه احساس نمیکنند و وقتی به خود میآیند که ساعتهای زیادی از وقتشان صرف این بازیها شده است.
علاوه بر آن طبق تحقیقات، افرادی که وابسته به این بازی ها می شوند، درونگرا شده و در جامعه منزوی می شوند و رفته رفته در برقراری ارتباط اجتماعی کم تمایل و یا ناتوان می گردند.
این روانشناس خطر خیالپردازی و دور شدن از دنیای حقیقی را مهم و غیرقابل انکار می داند و می گوید: “وقتی بچه ی مجازی اجز نیازهای مادی توقعی از پدر و مادرش ندارد و با اندکی غذا و کمی بازی می توانی راضی نگهش داری، ناخودآگاه این تفکر و این ذهنیت در زندگی عادی برای انسان نهادینه می شود.
تحملش در برابر خواسته های دیگر را از دست می دهد و توجهی به نیازهای معنوی اطرافیان علی الخصوص فرزند را از دست می دهد.”
رحیمی معتقد است پیشرفت تکنولوژی سبب دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر میشود. به طوری که هر یک از افرادخانواده به خاطر مشغول بودن به تماشای تلویزیون یا درگیر بودن با رایانه و اینترنت و بازیهای رایانهای، کمتر وقت میکنند با یکدیگر بنشینند و صحبت کنند و این خود باعث سرد شدن روابط بین والدین و فرزندان شدهاست، به گونهای که آنان کمتر حوصله یکدیگر را دارند.
به هر صورت شمشیر دولبه ی تکنولوژی هر روز یک وجه و یک بعد از زندگی انسان را هدف قرار می دهد و با رسوخ به تمامی ابعاد زندگی انسان، قدرتش را به رخ می کشد. قدرتی که مخاطبان را منفعل کرده و آنها را در جریانی قرار داده که نتیجه ای جز قدرتمندتر شدن این رسانه های نوین ندارد. باید مراقب باشیم چرا که “پو” همین موجود کوچک دوست داشتنی با آن نگاه مظلوم و لبخند شاد، در کمین ماست!
همه ما عکس های زیادی با تلفن همراه گرفتیم و کم و بیش با عکاسی اشنایت داریم اما طرز درست استفاده کرده آن را درست نمی دانیم .در این مقاله به بررسی برخی از مهمترین موارد و تجربیات عکاسی با تلفن همراه میپردازیم …
1. هیچ برنامه جادویی برای عکاسی با گوشیهای هوشمند وجود ندارد.
2. کسی که با موبایل خوب عکس بگیرد، عکاس خوبی است.
3. عکاسی با گوشیهای هوشمند بیشتر کاری ذوقی است تا عکسبرداری حرفهای.
4. بهترین دوربین همانی است که نحوهی کار کردنش را میدانید. برای گام نخست باید اصول کار با دوربین را بیاموزید.
5. قرار نیست کادر تمامی تصاویر مربعی باشد، بهتر است خود را از استانداردهای اینستاگرامی رهایی ببخشید.
6. بهترین کار خود را ارائه دهید و بهتر است پیش از انتشار و ویرایش بعدی، به خوبی بر روی کار خود فکر کنید.
7. آن برنامهی استثنایی که برای عکاسی نیاز دارید احتمالاً در سیستم عامل اندروید پیدا نمیشود.
8. گاهی تصاویر زیبایی که با دوربین گوشی تهیه کردهاید نیاز به هیچ ویرایشی ندارد.
9. از اینکه خود را عکاس بنامید هرگز نهراسید علاوه بر این تشخیص انتقاد خوب و بد را بیاموزید.
10. هیچ ابزار خوب شخصیسازی شدهای وجود ندارد.
11. نور را دنبال کنید. نور عامل مهم تشکیل تصاویر خوب است.
12. با گامهای خود به سوژه نزدیک شوید تا با قابلیت بزرگنمایی (زوم) گوشیتان.
13. از تصاویر خود نسخه پشتیبان تهیه کنید.
14. تصاویری که با گوشی خود گرفتهاید را چاپ کرده آن را به سایرین هدیه دهید. بهتر است آنها را حقیقی کنید.
15. گرفتن لایک معیاری برای محبوبیت یک اثر است تا کیفیت آن. این دو یکی نیستند. یک نظر صادقانه بهتر از یکصد لایک
است.
16. از یکدیگر کپی نکنید. بهتر است به دنبال سبک کاری خود باشید.
17. برنامهی جایگزینی برای برنامه پیش فرض عکاسی پیدا کنید و با آن بارها و بارها تمرین کنید.
18. در حین عبور از خیابان، تصاویر خود را ویرایش نکنید.
19. از فیلتر استفاده نکنید.
20. اگر از خودتان در خیابان عکس میگیرید، میتوانید آن را همان جا در اینترنت منتشر کنید.
21. برای جلوگیری از حواس پرتی در حین عکاسی میتوانید حالت گوشی خود را به حالت پرواز درآورید.
22. به همراه داشتن باتری اضافی میتواند خیلی وقت ها راهگشا باشد
23. در زمان عکاسی اعتماد به نفس داشته باشید، شاید برخی مایل نباشند از آنها عکس بگیرید.
24. آماده باشید، آیکون برنامه عکاسی محبوب خود را در دسترس قرار دهید.
25. نخستین ۱۰ هزار عکسی که میگیرید، بدترینها هستند. تازه پس از آن است که میتوانید کارهای خوبی انجام دهید.
26. تصویربرداری در حالت طبیعی از سوژهها بهتر از آن است که کسانی را خودتان در موقعیتهای کنترل شده بگمارید.
27. ابتدا بیاموزید چطور از قانون یک سوم بهره ببرید (عکس بالا). سپس آن را فراموش کنید.
28. امروزه با توسعه فناوری، یافتن تمایز بین عکسی که با تلفن همراه گرفته شده دشوار است.
29. عکاسان حرفهای به ابزار توجهی ندارند و بیشتر به دنبال چشمانداز تصاویر هستند.
30. نمیتوان با استفاده از فلاش دوربین گوشی آیفون تصاویر خوبی گرفت.
31. هر چه بیشتر عکاسی کنید، دلیل بهتری برای عکاسی پیدا میکنید.
32. فقط برای دل خود عکاسی کنید، نه هیچ کس دیگر.
33. دوربین قدیمیتان را از گنجه بیرون بکشید، قرار نیست همه چیز را با دوربین گوشیتان عکاسی کنید.
34. برنامههای عالی عکاسی محدودند، به آنها وفادار باشید.
35. هر چه سوژه خیابانیتان احمقانهتر باشد، جالبتر به نظر میرسد.
36. در پنج سال آینده تمامی دوربینها به هم متصل میشوند.
37. اغلب تصاویر میهمانی محو و تار هستند و ارزش هنری ندارند.
38. ویژگی HDR یک اسباب بازی نیست.
39. دوستان آنلاین میتوانند به سبب عکاسی با شما دوست حقیقی شوند.
40. ترفند و ریزهکاریهای عکاسی خود را منتشر کنید. مطمئن باشید هیچ کس نمیتواند نوع نگرش شما را برباید.
اگر فکر میکنید همسر شما افسردگی دارد این مطلب را بخوانید تا بتوانید راهکاری برای درمان افسردگی وی پیدا کنید . همگام با پیشرفت تکنولوژی و گسترش شبکه اجتماعی، انسانها تنهاتر میشوند. البته نمیتوان همه تقصیر را گردن شبکههای اجتماعی و تفریحات مشابه انداخت، زیرا عوامل اقتصادی نیز با این مسئله مرتبط است.
از بعدی دیگر نیز میتوان به مسئله افسردگی نگاه کرد. در شرایطی شخص تنها است و از افسردگیاش فقط خودش رنج میبرد، اما گاهی اوقات نیز ممکن است که شخص ازدواج کرده باشد و سپس افسردگی به سراغ او رفته باشد. در چنین شرایطی همسر میتواند یک همراه مطمئن باشد و کارهایی را انجام دهد تا اوضاع او بهتر شود.
عشق غیرشرطی را به آنها نشان دهید
عشق قدرتی عظیم و ناشناخته دارد که میتواند مرهمی بر بسیاری از دردها باشد. اگر اوضاع روحی همسر شما خوب نیست به او عشق بیشتری نشان دهید.
درست است که در چنین شرایطی همسر شما به احتمال زیاد پرخاشگری هم کند، اما در این روزها است که به عشق شما تشنه است. نیازی نیست شاخ غول را بشکنید، فقط کافی است با زبانی با آنها صحبت کنید که مطابق میلشان است. به آنها نشان دهید که عشق شرطی نیست؛ بدین ترتیب که حتی اگر جواب شما را هم نداد باز هم عشق خود را به او نشان دهید.
تحت هر شرایطی از او حمایت کنید
افسردگی زیبا نیست و در حقیقت خیلی هم بدقیافه است. به همین دلیل است که آنها در بدترین شرایط روحی خود به حمایت همهجانبه شما نیازمند هستند. یکی از نمودهای افسردگی این است که همسر شما میخواهد شما را پس زند، بنابراین شما باید آگاه باشید و در این شرایط هم دست از حمایت برندارید.
بدانید که چه زمانی باید به آنها فضا دهید
گاهی اوقات همسر شما به شما میگوید که میخواهد کمی تنها باشد، اما منظورش این است که “به تو احتیاج دارم،” و گاهی هم میگوید فضا میخواهد و منظورش نیز این است که واقعا میخواهد تنها باشد.
اگر این درخواست را از همسرتان شنیدید دستهای او را در دست بگیرید و از او بپرسید که آیا واقعا فضا میخواهد یا به شما احتیاج دارد؟ به عبارت بهتر شما باید قلق همسر خودتان را بدانید تا به خواسته اصلی او پاسخ دهید.
بدانید واقعا چه میخواهند
با همسرتان صحبت کنید و از آنها بپرسید که چه میخواهند؛ به همین سادگی، فقط کافی است بپرسید: “الان به چه چیزی نیاز داری؟” و سپس آن را برای او فراهم کنید. شاید دلشان یک سریال تلویزیونی بخواهد یا اصلا بخواهند کمی قدم بزنند.
همیشه هم نیازی نیست از او بپرسید، گاهی اوقات غذای محبوبشان را برای او تهیه کنید بگویید: “این مال تو است.”
فضا را حفظ کنید
همسر شما روزهای بیروحی را میگذراند و به خوبی نمیتواند ارتباط برقرار کند. تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که آن فضا را حفظ کنید.
شما با اشتیاق فضایی خاص را به آنها اختصاص دهید تا بدانند که وارد جایی امن شدهاند. مهمتر از آن این است که آن فضا را حفظ کنید. برای این کار بگویید: “میدانم که روز خیلی سختی را پیش رو داری و میخواهم بدانی که این فضا را فقط و فقط برای تو حفظ میکنم. تا هر اندازه که بخواهی اینجا کنار تو میمانم.”
طرحی عملی ارائه دهید
این مرحله از همه مهمتر است. در یک روز خوب که هر دو شاد و آرام هستید، کنار همسر خود بنشینید و با حرف او بزنید. بحث را به این مسئله بکشانید که بهتر است برای روزهای بیروح زندگی یک طرح عملی طراحی کنید. این کار باید با مشارکت هردوی شما انجام شود.
این سوال را بپرسید: “در آن روزها چه کارهایی را دوست داری انجام دهی تا حالت بهتر شود؟”
شما به عنوان همسر یک شخص افسرده میتوانید دو رویکرد مختلف داشته باشید: با بیتفاوتی او را به حال خود رها کنید و در نهایت نیز به رابطه شما لطمه وارد خواهد شد و یا به صورت فعال تلاش کنید که حال روحی همسرتان بهتر شود.
با انجام این شش مرحله و به ویژه تهیه یک برنامه مخصوص میتوانید به همسر خود کمک شایانی کنید. مثلا من به همسرم گفتم که ورزش یوگا مرا در آن روزهای بیرنگ و روح آرام میکند. همین برنامه از پیش تعیین شده کمک کرد تا در روزهای افسرده زندگی سریعتر بهبود یابم.
حرف آخر اینکه کلید اصلیِ افسردگی “برقراری ارتباط” است. به همسرتان نشان دهید که عشق شما مشروط به انجام کاری نیست و تحت هر شرایطی از او حمایت خواهید کرد.
به او اطمینان خاطر دهید که همیشه در کنار او هستید و خانه فضایی رویایی بر او است. شاید باورتان نشود، ولی همین کارهای کوچک برای همسرتان معجزه میکند. در روزهای سخت کنار همسرتان باشید.