هفت صبح

گلچین اخبار و اطلاعات روز

هفت صبح

گلچین اخبار و اطلاعات روز

طلاق و زندگی پس از آن برای زنان

طلاق و زندگی پس از آن برای زنان 

طلاق یک مشکل بزرگ اجتماعی است که طرفین در آن ضربه های بزرگی میخورند . اما زنان در این معضل اجتماعی و پس از آن چطور این بحران را طی می کنند . از دست دادن همسر به هر شکل (جدایی یا فوت) براساس مطالعات موجود یکی از دشوارترین بحران های طول زندگی هر فرد است و این بحران زمانی شدیدتر می شود که فرزند یا فرزندانی هم در کار باشد.

 

همه ما کم و بیش وقتی در شرایطی نابسامانی گرفتار می شویم گوشمان بر روی هر توصیه ای بسته است و در نهایت راه خودمان را می رویم و کار خودمان را می کنیم.

 

و دلیلمان هم این است که هرکس توصیه ای می کند شرایط ما را نمی داند و به قول معروف نفسش از جای گرم بلند می شود و همین تعبیر می شود دلیل این که راه خودمان را برویم و به کاری که فکر می کنیم درست است ادامه بدهیم و هر تغییری در زندگیمان و تغییر مسیر نادرست به نظرمان غیرممکن برسد.

 

از دست دادن همسر به هر شکل (جدایی یا فوت) براساس مطالعات موجود یکی از دشوارترین بحران های طول زندگی هر فرد است و این بحران زمانی شدیدتر می شود که فرزند یا فرزندانی هم در کار باشد. مخصوصا برای زنانی که عهده دار اداره زندگی این فرزند یا فرزندان هم شده باشند.

 

زنی که دچار چنین شرایطی می شود در نخستین برخورد با ماجرا، یک جمله بیشتر در ذهنش نیست، باختن همه زندگی! جمله ای تلخ که شاید در آن لحظه درست به نظر برسد اما بی تردید نقطه پایان نیست.

 

در چنین مواردی معمولا حجم بالای مشکلات مالی به عهده گرفتن وظایف سنگین مادری و پدری توامان در اکثر مواقع توش و توانی برای زنی که سرپرست خانواده باشد باقی نمی گذارد که به مسایل دیگر توجه کند.

 

مسایلی که حتی گاه مطرح کردنش را هم بر نمی تابد و شاید کسی را که از چنین مسایلی حرف می زند متهم کند که مشکلات مرا نمی فهمد و نفسش از جای گرم بلند می شود…! و این یعنی ختم ماجرا و بستن گوش ها به روی هر توصیه.

 

خیلی بیشتر از مشاوره ای اما واقعیت این است که توانایی انسان ها نامحدود است و از این مهم تر این است که علم و تجربه به ما می گوید. تحمل زنان بسیار بیش تر از مردان است و این یعنی درست همان جایی که ما فکر می کنیم، آخر خط است و دیگر کاری نمی شود کرد نقطه یک آغاز است و هنوز خیلی بیشتر از همه کوشش هایی که کرده ایم انرژی و فکر ذخیره شده داریم که بتوانیم از آن استفاده کنیم.

 

مثلا اگر به یک خانم جوان با یک یا دو کودک تحت سرپرستی اش که از صبح اول وقت در یک کارخانه کار می کند و عصر ساعت ۵ مجبور است با مترو یا اتوبوس دو ساعت در راه باشد تا به خانه برسد و با این همه مجبور است به کارهای خانه برسد بگویی که ورزش برای شما لازم است،

 

یا به تغذیه ات توجه کن یا وقت بیشتری برای بچه هایت بگذار بلافاصله از کمبود وقت، نداشتن حوصله و هزار مشکل بازدارنده دیگر حرف بزند اما واقعیت این است که با کمی توجه و اعتقاد به توانایی هایی که هر انسانی دارد انجام همه این ها امکان پذیر است.

 

دکتر رضا پورحسین روانشناس و استاد دانشگاه می گوید: برای چنین خانم هایی مهم این است که تصویری واضح و مثبت از آینده ای مشخص پیش روی خودشان بسازند.

 

این تصویر باعث می شود که برای رسیدن به این آینده برنامه زندگی شان را طوری تنظیم کنند که همه امور در آن لحاظ شود از رسیدگی به جسم تا توجه به روحیه.

 

مهم ترین اصل برای حفظ روحیه در چنین خانم هایی این است که باور کنند ازدواج اصل زندگی نیست، هرچند که امر مهمی است اما باید هرچه زودتر این احساس را که در زندگی ضرر کرده اند و یا چرا باید این شرایط برای آن ها پیش بیاید از ذهن خود بیرون کنند، و به سوی یک زندگی بهتر گام بردارند که می تواند جاده ای باشد برای رسیدن به آینده تصویر می کنند.

 

نگرانی و استرس در مورد بچه هایی که مادر به تنهایی مسئول سرپرستی، تامین زندگی و تربیت آن هاست اصل ثابت و تغییرناپذیر است اما چنین مادرانی دلشوره و استرسی پایان ناپذیر در مورد فرزندشان دارند و فکر می کنند چون شرایط زیستی فرزند آن ها با سایر همسالانش فرق می کند پس آن ها باید از همه وجود خود برای تامین نیازهای عاطفی و مادی فرزندشان مایه بگذارند

 

و در نتیجه در اکثر موارد با محبت بیش از حد از سپردن مسئولیت های حتی کوچک به کودکشان (حتی تا دوران نوجوانی) به فرزندشان پرهیز می کنند مبادا که به او فشار بیاید و یا از نظر عاطفی مشکلی برایش به وجود بیاید و در نهایت با به عهده گرفتن کل مسئولیت های زندگی و محبت های بیش از حد مانع تربیت درست و شکل گیری شخصیت فرزندشان می شوند.

 

دسته دیگری از مادران با توجه به این که نان آور خانواده می شوند فکر می کنند همه وقتشان را باید بگذارند تا فرزند یا فرزندان تحت تکفل شان از نظر مادی کوچکترین کمبودی نداشته باشندو حتی گاه اقدام به تهیه چیزهایی برای فرزندشان می کنند که در شرایط عادی کم تر کودکی از آن ها بهره مند است

 

و این ها فقط از ترس این است که فرزند یا فرزندان تحت سرپرستی آنان احساس کمبود عاطفی یا مالی نکنند. و در این میان نوعی حس از خودگذشتگی افراطی هم که گاه در مادران ایرانی دیده می شود مزید بر شرایط موجود شده و باعث می شود که این مادران کلا خودشان را در برابر تامین نیازهای فرزندانشان از یاد ببرند.

 

احساس ازخودگذشتگی که گاه با نوعی نگاه حسرت بار نسبت به گذشته همراه است و مانع از بازسازی امروز و ساختن آینده خود و خانواده شان می شود. آینده ای که نخستین گام برای رسیدن به آن داشتن یک حس خوب و دومین گام برنامه ریزی درست برای امروز و آینده است.

 

از برنامه ریزی برای کوچک ترین امور روزمره مثل پخت غذاهای قابل نگهداری در یخچال در روزهای تعطیل و برای چند روز هفته تا سپردن برخی مسئولیت های کوچک به فرزندان با این هدف که هم در مسیر تربیتی فرزندانشان تاثیر مثبت داشته باشد

 

و هم وقتی هر چند اندک برای خودشان پیدا کنند تا لحظاتی در روز را در شرایطی که دوست دارد بگذرانند مثلا شنیدن یک قطعه موسیقی یا نیم ساعت پیاده روی یا تلفن کردن به یک دوست و یا هر کار دیگری که تاثیر مثبتی در روحیه خودشان داشته باشد چرا که این تاثیر مثبت منجر به شادترشدن زندگی و امید به آینده می شود آینده ای که از آن او است.

 

این باور غلط و این که خانم ها در جامعه ما کم تر به خودشان توجه می کنند باعث می شود که افسردگی پنهان در دوران جوانی در میانسالی به شکلی بارز خود را در وجود آن ها نشان دهد متاسفانه این عارضه گریبانگیر اکثر خانم هاست و در مورد خانم هایی که شریک زندگی شان به هر دلیل همراه آن ها نیست چند برابر تشدید شده و با احساس خسران نسبت به گذشته شدیدتر می شود.

 

واقعیت این است که یک مادر هر قدر هم که مسئولیت بر عهده داشته باشد، یک انسان مستقل و یک زن است و این انسان بودن ارزشی والاست که نیاز به حفظ و حرمت گذاری دارد. با حفظ ارزش های انسانی و زنانه می توان شادتر زیست و این شادی را به سایرین و به خصوص فرزندان منتقل کرد.

 

در این زمینه با دکتر پورحسین درباره شرایط خانم های سرپرست خانوار و رفتار مناسب این مادران با کودکانشان گفت و گو کردیم. گفت و گوی مفصلی که خلاصه آن را می خوانید.

 

آقای دکتر کودکانی که مادرانشان سرپرست خانواده هستند از چه سنی می توانند بخشی از مسئولیت های کوچک را برعهده بگیرند یا مثلا مدتی در خانه تنها بمانند و برخی کارهای کوچک را انجام بدهند و در نهایت باری از دوش مادر بردارند؟

تا زمانی که کودک به مرحله نوجوانی نرسیده تحقق این انتظار کامل نیست (منظور از نوجوانی سن بلوغ است) وقتی تحقق عمل در یک فرد کامل نیست یعنی کودک استقلال عمل در انجام یک وظیفه یا کار را نمی تواند داشته باشد.

 

تا این جا کودک نیاز به یک همراه دارد نه این که حتما کسی دایم همراه او باشد بلکه به عبارت دیگر نمی توان از او انتظار انجام یک کار را به طور تمام و کمال داشت.

 

ممکن است برخی کودکان به صورت استثنا و بعضی کارها را انجام بدهند مثل تکلیف نوشتن که مثلا بعضی مادرها می گویند بچه ما مشق نمی نویسد ولی این ناشی از تنبلی و بی توجهی نیست بلکه این یک تکلیف و وظیفه است

 

و خیلی از بچه ها توانایی انجام دادن آن را به تنهایی ندارند و احتیاج به تشویق و پشتیبانی دارند و بهترین مشوق ها هم مراقبان هستند که مادر، پدر یا مربی است و البته مادر بهترین مراقب و مشوق است.

 

پس کودکی که هنوز به استقلال کامل نرسیده و نیاز به مراقب دقتی کنید به عنوان مشوق و نه آقابالاسر دارد وقتی این مراقب در کنارش نیست، خودش در حد توان آزمون و خطا می کند و اگر نتواند به نتیجه برسد و یک وظیفه را کامل انجام بدهد، دچار احساس حقارت و خودکم بینی می شود.

 

کودکان طلاق

نوع نگاه کسی که همسری ندارد و مسئول اداره زندگی شده به زندگی مهم است

از چه سنی می توان یک بچه را در خانه برای ساعاتی تنها گذاشت و یا اصولا چه وظایفی را در این شرایط می توان به کودک سپرد؟

 

یک بچه دبستانی اول و دوم دبستان را می توان در خانه گذاشت ولی به این توجه داشته باشید که اگر یک بحران (از دید کودک) پیش بیاید کودک از کنترل آن ناتوان است. مثلا اگر یک نفر محکم در خانه را بکوبد یا شعله گاز ناگهان زیاد شود، این برای یک کودک بحران حساب می شود و او از حل آن ناتوان است.

 

پس نمی توان یک نسخه واحد برای همه پیچید و این را که کودک در خانه تنها باشد به شکل یک رویه ثابت در سن نوجوانی توصیه نمی کنیم. اما اگر بچه زودتر به خانه رسیده و مادرش یک ساعت بعد از او می رسد، این اشکالی ندارد و از هفت هشت سالگی می شود این کار را کرد. می شود با تلفن حضور او را کنترل کرد.

 

آیا سنی که می شود درباره توانایی ها به بچه ها اعتماد کرد در دخترها و پسرها متفاوت است؟
معمولا رشد عاطفی، هیجانی و اجتماعی در دختران سریع تر است. اما ما یک نگاه سیستماتیک به خانواده و کودک داریم نگاه سیستمی یعنی بررسی کنیم که کودک در خانواده چگونه عمل می کند.

 

چون یک کودک ممکن است در یک محل به یک گونه عمل کند و در جای دیگر به شکل دیگری. کودک به شکل مجرد (بدون خانواده) قابل مطالعه نیست. یک کودک در یک زمینه عام یک جور عمل می کند و در خانه یک طور دیگر.

 

این همان کودک است در موقعیت های مختلف. اگر یک کودک تکالیفش را به تنهایی انجام داد و تسلط بر محیطش بالا بود می توان مسئولیت های بیشتری به او سپرد اما کودکی که تسلط بر محیطش پایین است، عین مادر نود درصد وظایف کودک را جلو جلو انجام داده، چون حوصله سر و کله زدن با بچه را ندارد!

 

و می خواهد قال قضیه کنده شود. وقتی مادر استقلالی را در بچه تقویت نمی کند بالطبع تسلط بر محیط در کودک تقویت نمی شود توانایی های او برای انجام خیلی از امور به تنهایی به حد لازم نمی رسد.

 

یعنی مادامی که مادر یک کودک در خانه دارد باید با سپردن وظایف کوچک بدون دخالت کردن حس استقلال را در بچه تقویت کند.

بله، بهترین کار این است که توجه کنیم. بچه ها هر قدر سنشان پایین تر باشد، به تحریک هایی که در محیط اطرافشان هست بهتر پاسخ می دهند، پس باید محیط را پر از محرک کنند.در این جا می توان از مدل گلاستر استفاده کرد. او می گوید «تربیت دو روی یک سکه هست عشق و مسئولیت» هر یک بدون دیگری تربیت را ناقص می کند».

 

این که مدام عشق بدهی به کودک و از او مسئولیت بخواهی به خصوص در مورد مادران سرپرست خانوار که سعی می کنند جای خالی پدر را هم پر کنند و فکر می کنند اگر مسئولیت به بچه بسپارند او را خسته می کنند یا به او ظلم کرده اند و می خواهند خودشان را قربانی کنند… این تربیت را ناقص می کند.

 

بسیاری از این مادران فکر می کنند اگر بچه به لحاظ مالی چیزی کم نداشته باشد این باعث آرامش اوست و وقتشان بیشتر صرف این مسئله می شود و به بچه کم توجهی می کنند این تربیت بچه را ناقص می کند. اما مسئولیتی که به بچه می سپارند باید در حوزه توانایی او باشد.

 

نمی شود یکسره از بچه مسئولیت خواست بی آن که به او عشق بدهیم وقتی عشق و مسئولیت توام می شود کودک از هر دو وجه بهره می برد و یاد می گیرد که مسئول و پاسخگوی رفتارش هم باشد.

 

پس این بچه از کودکی می تواند برخی از مسئولیت های کوچک را به عهده بگیرد. مثلا کودکان زیر پنج، شش سال اصولا قاعده پذیر نیستند ولی باید به تدریج آن ها را به انضباط عادت داد. اصولا سن مدرسه آغاز انضباط پذیری است.

 

کودک از این سن دیگر فقط با نیازهای درونی اش روبرو نیست، بلکه یک سری نیازهای بیرونی هم هست که باید به تدریج این نیازها و مسئولیت های مربوط به آن ها را بپذیرد.

 

مادرهای سرپرست خانوار معمولا خیلی برای بچه هایشان مضطرب هستند و مدام نگرانند که نکند که کاری را که باید برای آن ها انجام نداده اند، نکند همه چیز برایشان فراهم نیست بکند.

 

یک مادر تا آخر عمر نگران کودک خود هست اما این حد دارد. کودکی که یک مقدار توجه به محیط و توانایی هایش بالا باشد، نباید زیاد درباره او نگران بود.

 

دوم این که کودکان توسط همسالانشان رگلاژ و تنظیم می شوند. دلیل این که مادرها خیلی برای بچه هایشان نگرانی دارند (و به طریق اولی مادران سرپرست خانوار) این است که عمده این سهم به مادر و پدر (و بیشتر مادر) منتقل شده در حالی که تنظیم روحی بچه ها با همسالانشان است.

 

به همین دلیل اگر بشود بچه ها را با خواهر و برادر، دوستان یا بچه های مهد و فامیل بیشتر دمخور و آشنا کرد خب این خیلی در تربیت روانی کودک موثر است. امروز کوچه و محله وجود ندارد تا بچه با همسالان خود در کوچه بازی کند. بیشتر بچه ها تک فرزند هستند، مهد هم نمی روند و عملا رگلاژ نمی شوند و طبعا مادر دایم نگران آن هاست.

 

اگر مادر دلبستگی و ارتباط عاطفی را بین خود و کودکش نگه دارد و در عین نگه داشتن این رابطه به کودک کار متناسب با توانش بدهد و از او مسئولیت بخواهد، نباید نگران باشد.

 

کودک خوش رشد می کند و باید مادرها بپذیرند کوشش و خطای کودکان یعنی این که فرد دارد خودش را به هنجار می کند و این نباید باعث نگرانی باشد باید کمی کمکش کرد اما مرحله نهایی را خودش باید انجام بدهد.

 

برگردیم به «خود» مادرها. کسی که همسرش را به هر دلیلی از دست داده و یک یا دو بچه دارد که متولی خرج و زندگی آن ها هم هست و به نوعی زندگی را باخته، او اگر بخواهد یک زندگی به هنجار داشته باشد که همه وجوه آن را حفظ کند، باید چه کند.

 

اولین توصیه به این دسته از مادران این است که نوع نگاه به زندگی را تغییر دهند همه زندگی ازدواج نیست هرچند ازدواج بخش مهمی است. نوع نگاه کسی که الان همسری ندارد و مسئول اداره زندگی شده به زندگی مهم است. راضی بودن به وضع موجود با نگاه به آینده مهم است.

 

پس تصحیح نگرش خیلی واجب است. این که احساس غبن و ضرر نکند چون به محض این که این احساس ضرر کند به همان میزان انگیزه اش پایین می آید.دوم داشتن تصویر از زندگی در آینده است که قطعا نباید یک تصویر رویایی باشد اما وجود این تصویر ضروری است.

 

مثلا فکر می کند که الان دارد زندگی می کند اما بچه ای را بزرگ می کند که قرار است در آینده یک شرایط عالی داشته باشد و حتی زندگی او را هم تغییر بدهد. پس داشتن تصویر از آینده و روز به روز واضح کردن این تصویر در ایجاد انگیزه مهم است.

 

او باید به کودک رسیدگی کند و از همه مهم تر این است که به خودش برسد اگر مادر از تغذیه یا ورزش و حتی یک پیاده روی ساده هم محروم باشد نمی تواند فکر مثبت داشته باشد. ساختن آینده روشن باعث می شود این انگیزه و نگاه مثبت از طریق رفتار، نگاه و حالات صورت و کلام به بچه منتقل می شود و بچه دوباره آن را به مادر منتقل می کند.

 

در این حالت یک هم افزایی اتفاق می افتد و این یک سیکل دایمی می شود و چه بسا مادر و کودک در این حالت از یک خانواده ای که در پدر آن هست خوشحال تر و موفق تر باشند اما هر قدر مادر مایوس باشد، احساس ضرر در زندگی بکند، رسیدگی به خودش هم از نظر جسمی و هم روحی را فراموش کند و مدام به دنبال کسب درآمد، کار و گذران عادی زندگی باشد این اتفاق نمی افتد.

 

هم افزایی انرژی یکدیگر برای مادر و کودک خیلی مهم است. توجه به آینده و تصویر مثبت از خود درست کردن خیلی مهم است حتی اگر این تصویر مثبت درست کردن گاهی مشکل دارد با یک مشاوره می توان آن را اصلاح کرد.

 

منبع: مجله خانه بخت

 

 


ادامه مطلب ...

زنان این 10 خواسته را از شوهر خود دارند

زنان این 10 خواسته را از شوهر خود دارند 

زنان خواسته های زیادی از شوهران خود دارند و ما 10 تا از این خواسته ها را برای شما بصورت لیست آماده کرده ایم . این دستوراها مختص به زوج خاصی نیست ؛ اینها ده چیزی است که تعداد بسیار زیادی از همسران از شوهرانشان می خواهند. توجه کنید که اینها خواسته های آنهاست نه نیاز زوحی شان. برای داشتن زندگی شاد خوب است این خواسته ها را بشناسیم:

 

انسان ۴ نیاز روحی اساسی دارد :

1. نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن
2. نیاز به تعلق داشتن
3. نیاز به داشتن تصور ذهنی خوب از خود
4. نیاز به آزادی

 

حال بر اساس این نیازها ببنید زنان از شوهران خود چه خواسته هایی دارند.

 

1. هر روز به او بگویید که دوستش دارید

هر کسی دوست دارد تایید شود و بداند که اطرافیان او را دوست دارند. بهترین راه برای تایید همسرتان که برایش بسیار مهم است این است که خیلی ساده هر روز به او بگویید دوستش دارید. گاهی دستانش را بفشارید و این جمله را زمانی که شما را بدرقه میکند بگویید.

 

2. او را درک کنید و ببخشید

روزهایی هست که همسرتان اشتباهاتی انجام دهد و یا کمتر به شما رسیدگی کند. همیشه به خاطر داشته باشید که هیچ کس کامل نیست. در این مواقع خواسته همسرتان این است که او را درک کنید و او خود را سزاوار بخشش شما می داند. بدانید که هیچ رابطه ای بدون بخشش دوام ندارد.

 

3. با همدیگر گفتگو کنید

نگذارید کار به جایی برسد که هیچ حرفی با همسرتان نداشته باشید درباره بچه ها کارتان و حتی آب و هوا با هم صحبت کنید. چرا که گفتگو نکردن اولین جرقه های یک رابطه سرد است.

 

4. وقتی برای همسر و فرزندانتان اختصاص دهید

این زمان به دست شما محقق می شود و باید کیفیت با هم بودن را بالا ببرید یعنی تمام طرح ها و برنامه های آن روز را به میل آنها هماهنگ کنید. فقط خالی کردن برنامه روزانه برای با هم بودن کافی نیست بلکه باید برای این زمان برنامه ریزی کنید و به خود ثابت کنید که برای عزیزترین های زندگی تان عشق و احترام قائلید.

 

5. بیشتر بگویید بله به جای نه

عادت به منفی نگری و مخالفت شما را از عزیزانتان دور میکند. سعی کنید در برابر بعضی خواسته ها نه نگویید. با گفتن همین کلمه ساده “بله” همسرتان را متعجب و خوشحال کنید.

 

6. خوب گوش دهید

همسرتان را با این مهارت میتوانید عاشق تر کنید. همسر شما فقط گوش های شما را برای شنیدن نمیخواهد بلکه باید با قلبتان به او گوش دهید و او را بفهمید.

 

7. مهربانی کنید

چقدر در طول روز به همسرتان میگویید لطفا یا متشکرم یا او را میبوسید؟! متاسفانه بعضی از زوجین فراموش میکنند با هم مهربان باشند و این کلید موفقیت را در زندگی از دست میدهند.

 

8. بعضی از وظایف خانه و کودک را با هم تقسیم کنید

یکی از مهمترین دعواهای زناشویی بر سر همین مساله جزئی است. خرده کاری های خانه و بچه ها تنها مسائل همسرتان نیستند چه خوب است کمی غرور و سابقه خانودگی خود را کنار بگذارید و با این کار زندگی شیرین تری داشته باشید شاید اوایل سخت باشد اما خود کم کم معجزه اندک کمک به همسر را خواهید دید.

 

9. برای اوقات فراغت برنامه ریزی کنید

اگر همسر شما شاغل است ساعات بیکاری او و اگر همسرتان شاغل نیست خود به او مرخصی دهید. این روزها بگذارید او آزاد باشد و نگران بچه ها، شما، خانه و .. نباشد. بگذارید در این اوقات فراغت به خود و خواسته های شخصی اش برسد.

 

10. مراقب سلامت روحی و جسمی خود و خانواده باشید

بسیاری از مردان مراقب سلامتی خود نیستند و این برای همسرانشان مشکل به وجود می آورد و این افراد به سلامتی طرف مقابل هم اهمیت نمیدهند ولی به خاطر داشته باشد همسرتان نمیتواند مدام دنبال شما باشد. چرا که او عشق شما و همسر شماست نه مادرتان و او خود نیاز به توجه دارد ؛ پس به سلامتی خود و او اهمیت دهید.

 

 


ادامه مطلب ...

مردان این خصوصیات را در زنان دوست دارند

مردان این خصوصیات را در زنان دوست دارند 

خانم ها خصوصیاتی دارند که آقایان شیفته آنها هستند و خانم ها با بیشتر انجام دادن این کارها مردان را بیشتر شیفته خود میکنند . لبخند، بوی خوش عطر، هوش و شاید هم اندامی زیبا… فکر می‌کنید کدامیک برای مردان جذاب‌تر است؟ کدامیک از این خصوصیات در خانم‌ها باعث می‌شود مردی شیفته زنی شده و هیچوقت او را رها نکند؟ اگر بگوییم هیچکدام از اینها چه؟

 

شاید این خصوصیات در ابتدای کار مردی را به سمت زنی بکشانند اما برای نگه داشتن او در یک رابطه طولانی‌مدت و بادوام کافی نیستند. جالب است بدانید که مردها به دنبال خصوصیاتی عمیق‌تر، اساسی‌تر و پایدارتر هستند که بنا به دلایلی زن‌ها تصمیم می‌گیرند در خود نشان ندهند. حداقل در ابتدای رابطه و گاهی اوقات هم خیلی دیر این خصوصیات خود را نشان می‌دهند.

 

در زیر به ۷ خصوصیت خانم‌ها که مردان را شیفته می‌کند اشاره کرده و به توضیح دقیق‌ آنها می‌پردازیم.

 

 1. شوخ‌طبعی

باید بتوانید با هم دیوانه‌بازی کنید. کار و زندگی فوق‌العاده استرس‌زا است! همسرتان تنها کسی است که در مقابل او باید سلاحتان را زمین بیندازید.

 

چه خانه باشید و چه بیرون، درست وقت‌هایی که کسی نگاهتان نمی‌کند، وقت مسخره رقصیدن‌ها، حرف زدن با صداهای عجیب و غریب و وقت این است که خودتان باشید. اگر می‌خواهید همسرتان احساس کند که می‌تواند با شما تفریح کند، شما هم نباید از تفریح کردن با او بترسید.

 

حتی اگر از اینکه مسخره به نظر برسید نباید بترسید. از اینکه خودتان را رها کنید، از چارچوب همیشگی‌تان بیرون بیایید و بلند بلند بخندید نترسید.

 

 2. اعتماد به نفس

زنی که اعتماد به نفس داشته باشد ارزش خود را می‌داند. به خود افتخار می‌کند و این از حرکات و ظاهرش پیداست. او به دنبال تایید گرفتن از مردها نیست. خودش می‌داند که فوق‌العاده است. او می‌داند که مردی که بتواند با او باشد فوق‌العاده خوش‌شانس است چون او این توانایی را دارد که بیشتر از هر زن دیگری او را خوشحال کند.

 

واقعیت این است که مردها دوست دارند فکر کنند که جایزه را برده‌اند. دوست دارند احساس کنند که خوش‌شانس‌ترین مرد هستند. درست همانطور که دوست دارند شما به آنها افتخار کنید، او هم می‌خواهد به شما افتخار کند. اگر شما خودتان به خودتان اعتماد نداشته باشید و از خوب بودن خودتان مطمئن نباشید، چرا او باید چنین حسی داشته باشد؟

 

چه بخاطر ظاهرتان باشد، چه هوشتان، چه موفقیت‌هایتان، چه احترامی که دیگران به شما می‌گذارند، کارتان یا هر خصوصیت خوب دیگر شما، همسرتان دوست دارد به شما پز بدهد. می‌خواهد بداند که می‌تواند با اطمینان شما را به خانه پیش مادرش بیاورد و یا به دوستانش معرفی کند و یا حتی در جلسات کاری خارج از محل کار شما را با خود پیش رئیسش ببرد چون شما باعث می‌شوید که او خوب به نظر برسد.

 

 3. استقلال

سرتان شلوغ است، از پس کارهای خودتان برمی‌آیید و خودمختارید. علایق خاص خودتان را دارید، فردی جذاب هستید. برای بحث‌های باکیفیت و جدی حرف‌های زیادی برای گفتن دارید. برای خودتان زندگی دارید و عاشقش هستید.

 

این خصیصه شما او را به چالش می‌کشد اما شما برایش یک چالش نیستید، شما بهترین نوع خودتان هستید و به او انگیزه می‌دهید که او هم بهترین خودش باشد. چه کارتان باشد که عاشقش هستید و چه سرگرمی‌های جالب و خلاقانه‌ای برای خودتان داشته باشید، مهم این است که به او نیازی نداشته باشید. برای اینکه خلائی در زندگی‌تان پر شود یا خوشحال شوید به او نیاز ندارید.

 

خودتان بدون او به اندازه کافی کامل و راضی هستید. بااینکه ممکن است حسابی سرتان شلوغ باشد و درگیر زندگی خودتان باشید، اما نباید برای گذاشتن قرار ملاقات با او هم زیاد سخت بگیرید. در هر حال باید علاقه‌تان به بودن با نامزدتان را نشان دهید.

 

برای دیدن او باید مشتاق به نظر برسید. مردها دوست دارند حس کنند که زن‌ها آنها را می‌خواهند، آن هم زنی خاص مثل شما! پس وقتی او را دیدید، حضور کامل داشته باشید. لبخند بزنید و خود جذاب و فوق‌العاده‌تان باشید.

 

 4. قدرت

آیا وقتی دچار ضعف می‌شود، می توانید صاف بایستید؟ یا اینکه شما هم زودتر از او خم شده و می‌شکنید؟ اگر لازم باشد می‌توانید از عهده مخارج خودتان برآیید؟ این قدرت‌ها مقداری از فشار را از روی دوش او برمی‌دارد و باعث می‌شود خودش بخواهد که برای شما قوی باشد نه اینکه مجبور باشد!

 

آیا در ارزش‌ها و اعتقاداتتان قوی هستید؟ یا اینکه خیلی راحت تحت‌تاثیر قرار می‌گیرید؟ کی هستید؟ به چه چیزهایی اعتقاد دارید؟ آیا سر اعتقاداتان هستید؟ آیا او می‌تواند به حرف‌هایی که می‌زنید اعتماد کند؟ آیا اعمال و رفتارتان مطابق با حرف‌هایتان هست؟

 

زنی که اعتقاداتی پابرجا داشته باشد، باعث امنیت مرد زندگی‌اش است. احساس امنیت یکی از مهمترین عناصر در ایجاد حس اعتماد در مردهاست. این حس باعث می‌شود بتواند دریچه دلش را به طور کامل برایتان باز کند.

 

 5. آسیب‌پذیری

منظورمان درمانده بودن نیست. آسیب‌پذیری این است که خود واقعی‌تان باشید. نشان دادن ضعف‌هایتان شاید خلاف قدرت باشد اما قدرت واقعی در توانایی شما برای نشان دادن آسیب‌پذیری‌تان نهفته است. نشان دادن شکنندگی‌تان، نقاط دردتان، ناامنی‌ها و حتی آشکار کردن کارهایی که قبلاً انجام داده‌اید و از‌ آن پشیمانید، قدرت زیادی می‌خواهد.

 

به همسرتان نشان دهید که چقدر دوستش دارید. بگویید که چقدر دیوانه‌اش هستید. اجازه بدهید بفهمد که قبلاً هیچوقت چنین حسی را تجربه نکرده‌اید. آسیب‌پذیری احساسی شما باعث اعتماد بیشتر او نسبت به احساس شما می‌شود و درنتیجه موجب می‌شود خود او هم از نظر احساسی درمقابل شما آسیب‌پذیر باشد.

 

 6. زنانگی

زنانگی هم مربوط به ظاهر شماست و هم رفتارتان. زن بودن یعنی زیبایی، ظرافت، لطافت، مهربانی و قسمت شیرین وجودتان که مردها فاقد آنها هستند را در آغوش بکشید. زن باشید! پیراهن‌های زیبا بپوشید، رژلب بزنید و خوشبو باشید. برای زیبا کردن ظاهرتان وقت بگذارید و از آن لذت ببرید. این کار به خودتان هم حسی فوق‌العاده خواهد داد.

 

مهربان باشید. یکی از خصوصیات زنانگی که مردها معمولاً ندارند، میل طبیعی شما به مراقبت کردن است. البته می‌توانید در عین حال آسیب‌پذیر بوده و به همسرتان نشان دهید که به او نیاز دارید اما می‌توانید از او هم مراقبت کنید.

 

هرچقدر هم که قوی، مردانه و مستقل باشد، همه مردها دوست دارند که کسی از‌ آنها مراقبت کند. اینکه نشان دهید چنین توانایی دارید باعث می‌شود سلاح خودش را در کنار شما زمین بیندازد و در کنارتان احساس امنیت کند.

 

وقتی مردی ضعف از خود نشان می‌دهد و اجازه می‌دهد بخش آسیب‌پذیر او را ببینید، به شما قدرت خواهد داد. منظور این نیست که رابطه مثل یک مسابقه یا بازی است، همه اینها برای ایجاد یک رابطه بادوام و ایجاد احساس امنیت و آرامش برای دو طرف است.

 

 7. شادی

آیا فرد شادی هستید؟ آیا از زندگیتان، کارتان، اهدافتان و وضعیتتان راضی هستید؟ یا آن فرد ناراضی هستید که مدام در حال شکایت از زندگی‌اش است؟

 

هیچ مردی قرار نیست شما را خوشحال کند. این کار مردها نیست. زنی که شاد باشد و این شادی را نشان دهد برای مردها بسیار مطلوب است چون مردها دوست دارند در پایان روز خسته‌کننده‌ای که داشته‌اند شما خوشحالشان کنید.

 

آنها دوست دارند بتوانند کنار شما جلو تلویزیون بنشینند و یا شب‌ها که کنارتان می‌خوابند کاملاً شاد و راضی باشند. همسرتان می‌خواهد لبخند شما به او گرمای زندگی دهد و در کنار شما احساس آرامش کند.

 

 


ادامه مطلب ...