این روزها بیشتر ماشین های شاسی بلند سنتی در حال تبدیل به کراس اوورهای شهری هستند چون که از نظر مردم مصرف سوخت پایین بیشتر از تواناییهای آفرود یا میزان ظرفیت بکسل کردن اهمیت دارد. در این مطلب مقایسه فنی بین شاسی بلند های لکسوس و جی اس ام انجام داده ایم که در ادامه خواهید دید.
بااینحال هنوز هم SUVهای واقعی با شاسیهای نردبانی توسط شرکتهای مختلف تولید میشوند.
Lexus GX460 VS. GMC Yukon Denali
ما در این نوشته دو نمونهٔ لوکس از این SUVها را مورد مقایسه قرار دادهایم. لکسوس GX460 و جمس یوکان دنالی. هردوی این خودروهای از ویژگیهای مشترکی چون پیشرانه V8، انتقال قدرت به هر چهارچرخ (استاندارد یا سفارشی)، قابلیت یدک کشی، باربند، فاصله زیاد از سطح زمین و قابلیتهای آفرود مناسب برخوردارند؛
اما چه چیزهایی موجب شده که این دو خودرو را رو درروی یکدیگر قرار دهیم؟ پاسخ این است که هردوی آنها در کلاس SUV های لوکس قرار دارند، هر دو سه ردیف صندلی دارند و هر دو قیمتی بیش از 60 هزار دلار دارند.
برای انجام عادلانهٔ این مقایسه، هردوی این SUVها به مدت یک هفته در شرایطی یکسان و در جادههای یکسان راندهشده و مورد آزمایش قرارگرفتهاند. حتی از هردوی آنها در یک مکان عکس گرفتهشده است.
با این مقدمه به سراغ برگزاری رقابتی سخت میان لکسوس GX460 و جمس یوکان دنالی میرویم.
طراحی خارجی
بااینکه هر دو شرکتکننده نقاط مشترک فراوانی با یکدیگر دارند اما در طراحی خارجی کاملاً متضاد عمل کردهاند. اول به سراغ جمس میرویم. نسل جدید این خودرو که با مدل 2015 به بازار آمده است از طراحی زیباتر و بهروزتری نسبت به نسل قبل برخوردار است.
خطوط طراحی همگی تیز و شکسته هستند که این امر موجب شده یوکان ظاهری جعبهای شکل داشته باشد. نمونه مورد آزمایش ما از نوع دنالی است که لوکستر بوده و با جلوپنجره کروم و نوشته GMC قرمزرنگ در مرکز آن از نمونهٔ معمولی متمایز میشود.
چراغهای جلوی آن نیز از نوع HID بوده و LEDهای C شکلی بهعنوان چراغهای نور روز (یا Daylight) در آنها تعبیهشده است. چراغهای عقب اما از طراحی سادهای برخوردند و فقط گرافیک داخلی و بهکارگیری چراغهای LED در آنها جلبتوجه میکند.
البته یوکان در دو نوع معمولی و XL (با طول و فاصلهٔ محوری بیشتر) تولید میشود که در این آزمایش نمونه معمولی شرکت دادهشده است. درکل جمس یوکان دنالی از ظاهری لوکس و باوقار بهره میبرد و شبیه به مردی است که کتوشلواری شیک به تن دارد.
لکسوس GX460 اما تا حدودی شبیه به ورزشکاران است و بیشتر اسپرت به نظر میرسد تا لوکس. طراحی کلی این خودرو بسیار قدیمیتر از یوکان بوده و به سال 2003 برمیگردد. بااینحال فقط یک سال قبل از یوکان یعنی در سال 2014 فیس لیفت و بهروزرسانی شده است.
در جلو بیش از همه جلوپنجره معروف دوکیشکل لکسوس جلبتوجه میکند که دو دیدگاه را در انسان به وجود میآورد. یا از آن خوشتان میآید و یا متنفر میشوید. در GX460 هم مانند یوکان چراغهای نور روز وجود دارد که به شکل یک فِلِش در زیر چراغهای اصلی تعبیهشدهاند.
در قسمت جانبی آینههای بزرگی قرارگرفتهاند که تقریباً تمامی نقاط کور اطراف را پوشش میدهند. در قسمت پایین درها رکاب بزرگی برای راحتی سوار و پیاده شدن تعبیهشده است که هرچند به این امر کمک بسزایی میکند اما به نظر میرسد در جادههای ناهموار و آفرود آسیبپذیر باشد.
استفاده از کروم در جایجای خودرو به چشم میخورد درحالیکه طراحی قسمت عقب بیش از دیگر قسمتها خویشاوندی GX460 را با تویوتا لنکروزر پرادو نشان میدهد.
در کل هر دو خودرو از طراحی خارجی زیبا و چشمنوازی برخوردارند و فقط سلیقه افراد است که خودرویی را زیباتر از دیگری و برندهٔ این قسمت میداند.
طراحی داخلی
در داخل هر دو خودرو از چوب و چرم زیادی استفادهشده و از سیستمهای سرگرمی و تجهیزات و امکانات زیادی بهره میبرند اما بااینحال وجوه تمایز فراوانی با یکدیگر دارند. وقتی وارد یوکان دنالی میشوید بهوضوح متوجه میشوید که بسیار جدیدتر از GX460 است و این امر جمس را بهمراتب برتر از لکسوس نشان میدهد.
هرچند که GX460 هنوز هم خودرویی لوکس بوده و از تجهیزات فراوانی برخوردار است. نقص دیگر لکسوس تعداد زیاد دکمهها است بهطوریکه بیشتر تجهیزات با دکمه کار میکنند.
به همین دلیل اطراف صفحهنمایش و کنسول جلو پُر از دکمه است که کابین آن را بیشتر به کاکپیت بوئینگ 747 شبیه کرده است! درحالیکه این تعداد در یوکان بسیار کمتر است. GX460 مجهز به سه ردیف صندلی پوشیده شده با چرم با ظرفیت 7 نفر است.
فضای ردیف سوم صندلیها با توجه به فاصلهٔ محوری کوتاهتر آن نسبت به یوکان واقعاً شگفتانگیز بوده و بسیار راحت و جادار است. همانند تمامی SUVهای سه ردیفه، صندلیهای ردیف سوم لکسوس هم جمع میشوند که این امر موجب افزایش حجم چشمگیر صندوق بار میگردد.
طراحی داخلی یوکان هوشمندانه و زیباست. در مرکز داشبورد نمایشگر 8 اینچی لمسی نصبشده که بسیاری از تجهیزات خودرو با آن کار میکنند و کار با آن بسیار راحت است. بر روی فرمان چهارپره آن نیز دکمههایی نصبشده که کارکردهای گوناگونی چون تنظیم سیستم صوتی، کروز کنترل و… دارند.
در بین کیلومتر شمار و دورسنج موتورِ آنالوگ یوکان، صفحهنمایش TFT زیبایی تعبیهشده که اطلاعات موردنیاز راننده و همینطور اطلاعات مربوط به ناوبری و GPS را نشان میدهد. شیفتر گیربکس اتوماتیک آن نیز بهرسم اکثر SUVها و پیک آپ های آمریکایی در سمت راست فرمان نصبشده است.
درحالیکه هر دو شرکتکننده از طراحی داخلی کاربردی و مناسبی برخوردارند اما جمس یوکان دنالی به دلیل طراحی بهتر و راحتی بیشتر صندلیهای ردیف دوم و سوم پیروز این بخش محسوب میشود.
مشخصات فنی
در زیر کاپوت این دو غول وحشی تفاوتها بیشتر است. لکسوس GX460 مجهز به پیشرانه V8 4.6 لیتری با 300 اسب بخار قدرت و 446 نیوتن متر گشتاور است.
این همان پیشرانهای است که بهصورت استاندارد در تویوتا تاندرا نصب میشود اما متأسفانه موتور V8 5.7 لیتری سفارشی تاندرا برای GX460 قابل سفارش نیست. وزن خالص این فرزند لکسوس 2350 کیلوگرم است که 300 اسب بخار قدرت برای این وزن تا حدودی کم به نظر میرسد.
اما جمس در این زمینه برای لوکسترین محصول خود سنگ تمام گذاشته و در یوکان دنالی از پیشرانه V8 6.2 لیتری کوروت بجای موتور استاندارد 5.3 لیتری نسخه معمولی استفاده کرده است.
فقط ECU ، منیفولد هوا و منیفولد دود این پیشرانه با موتور کوروت متفاوت است و با ویژگیهایی چون تزریق مستقیم سوخت، زمانبندی متغیر باز و بسته شدن سوپاپها و مدیریت پاشش سوخت، گشتاور عظیمی برابر با 624 نیوتن متر و 420 اسب بخار قدرت تولید میکند که فقط 35 اسب بخار کمتر از کوروت است.
هرچند یوکان دنالی بههیچعنوان خودروی سبکوزنی نیست و نزدیک به 180 کیلوگرم سنگینتر از GX460 است اما قدرت بیشتر کاملاً این اضافهوزن را جبران میکند.
نیروی این پیشرانه توسط گیربکس 6 سرعته 6L80 اتوماتیک جنرال موتورز به چرخها انتقال پیدا میکند. البته یوکان دنالی برای سال 2016 مورد بهروزرسانی قرارگرفته و با گیربکس 8 سرعته اتوماتیک عرضه میشود اما نمونه مورد آزمایش ما مجهز به همان گیربکس 6 سرعته است.
سامانه 4WD هم برای این SUV فول سایز قابل سفارش است اما این سامانه در یوکان دنالی برخلاف کادیلاک اسکالید بهصورت دائمی نبوده و پیچیدگی کمتری دارد درحالیکه سیستم 4WD اسکالید دائمی است و همواره قدرت به هر چهارچرخ منتقل میشود.
دیفرانسیل عقب یوکان مجهز به قفل دیفرانسیل است که در مسیرهای ناهموار بسیار بکار میآید.
در سوی دیگر، GX460 مجهز به گیربکس اتوماتیک 6 سرعته باقابلیت تعویض دستی است؛ اما نیرو توسط سامانه دائمی AWD به چرخها منتقل میشود که کارایی کمتری درزمینهٔ آفرود نسبت به سیستم 4WD جمس دارد.
دیفرانسیل مرکزی لکسوس قدرت را با نسبت 60 به 40 به چرخهای عقب و جلو منتقل میکند و درصورتیکه خواهان رانندگی تهاجمیتر باشید امکان انتقال تا 70 درصد گشتاور به چرخهای عقب هم وجود دارد.
قفل دیفرانسیل مرکزی آن نیز هر دو محور جلو و عقب را همزمان قفل کرده و نیرو را بهصورت مساوی به هر چهارچرخ انتقال میدهد. این سامانه در لکسوس کارایی بهتری نسبت به جمس دارد.
در مقوله ظرفیت کشش هم برتری با یوکان است بهطوریکه با تکیهبر نیروگاه 420 اسب بخاری خود میتواند تا 3.8 تن را با خود بکشد و از ترمز تریلر نیز سود میبرد درحالیکه GX460 توانایی کشش تنها 2.9 تن را دارد.
آزمون رانندگی
هردوی این SUVها دارای ویژگیهایی رانندگی خاص خود هستند. لکسوس با تکیهبر سیستم تعلیق بادی خود سواری نرم و راحتی را ارائه میکند که میتوان آن را به حالت اسپرت تغییر داد؛
اما به نظر ما تعلیق آن در حالت استاندارد بیشازاندازه نرم است. در حالت رانندگی اسپرت نیز بازهم ویژگیهای رانندگی لوکس و راحت در آن حفظ میشود. شتاب GX460 با توجه به قدرت 300 اسب بخاری آن بهوضوح ضعیفتر از یوکان دنالی است اما از ترمزهای خوبی برخوردار است.
جمس یوکان دنالی اما سواری خشنی دارد بهطوریکه سواری آن حتی از حالت اسپرت لکسوس هم خشکتر است و استفاده از رینگهای 22 اینچی به سفتتر شدن سواری آن کمک کرده است.
هرچند این امر موجب میشود که یوکان در جادههای ناهموار و آفرود هندلینگ بهتری نسبت به GX460 داشته باشد اما نسبت لکسوس (مخصوصاً در حالت Comfort یا راحت) سواری خشن و خشکتری دارد.
بااینحال در این بخش یوکان دنالی پیروز است چراکه موتور قدرتمند 6.2 لیتری شتابی عالی برای آن به ارمغان میآورد و ظرف فقط 5.5 ثانیه این کوه فولاد را بهسرعت 96 کیلومتر در ساعت میرساند درحالیکه با استفاده از دیسکهای ترمز بزرگ در هر چهارچرخ، از قدرت ترمز گیری فوقالعادهای نیز برخوردار است.
قیمت
هرچند لکسوس GX460 درزمینهٔ قدرت موتور، ظرفیت کشش و طراحی داخلی ضعیفتر عمل کرده و در پس جمس یوکان دنالی قرار میگیرد اما درزمینهٔ قیمت کاملاً برتر میدان است.
چراکه نمونه مورد آزمایش ما 62.770 دلار قیمت داشت درحالیکه یوکان مورد آزمایش باقیمت 71.720، حدود 10 هزار دلار گرانتر از لکسوس است.
این اختلاف قیمت در قیمت پایه هر دو خودرو نیز به چشم میخورد و درجایی که قیمت پایه لکسوس GX460 از 50 هزار دلار شروع میشود، قیمت پایه یوکان دنالی 62.680 دلار است.
هر دو شرکتکننده امکانات گستردهای را باکیفیت بالا در اختیار خریداران قرار میدهند اما تفاوتهایی کلیدی با یکدیگر دارند. جمس یوکان دنالی تقریباً تمامی ویژگیهای کادیلاک اسکالید را با قیمتی کمتر در اختیارتان قرار میدهد. همچون پیشرانه V8 6.2 لیتری که فقط در یوکان دنالی و اسکالید عرضه میشود. هرچند که اختلاف قیمت آن با اسکالید چندان قابلتوجه نیست و فقط 10 هزار دلار ارزانتر است.
لکسوس GX460 هم درواقع تویوتا لنکروزر پرادویی است که سعی دارد خود را لوکستر نشان دهد؛ اما نباید فراموش کرد GX460 از نوادگان خاندان یکی از توانمندترین SUVهای تاریخ یعنی لندکروزر پرافتخار است.
هر دو SUV خوب هستند و درحالیکه یوکان دنالی قدرت فوقالعادهای را در اختیارتان قرار میدهد، لکسوس نیز توانایی آفرود بالا را در کنار 10 هزار دلار قیمت کمتر ارائه میکند؛
بنابراین انتخاب برنده این رقابت بر عهده خریداران است و هر کس باسلیقهٔ خود میتوان قدرت بیشتر یا قیمت کمتر را برگزیند.
جدول مشخصات فنی
جمس یوکان دنالی |
لکسوس GX460 |
|
قیمت پایه |
62.680 دلار |
50.000 دلار |
قیمت نمونه مورد آزمایش |
71.720 |
62.770 دلار |
پیشرانه |
V8 6.2 لیتری |
V8 4.6 لیتری |
قدرت |
420 اسب بخار |
300 اسب بخار |
گشتاور |
624 نیوتن متر |
446 نیوتن متر |
گیربکس |
6 سرعته اتوماتیک |
6 سرعته اتوماتیک |
شتاب 0 تا 96 کیلومتر |
5.5 ثانیه |
7.8 ثانیه |
طول |
5.18 متر |
4.88 متر |
عرض |
2.04 متر |
1.88 متر |
ارتفاع |
1.96 متر |
1.84 متر |
فاصلهٔ بین دو محور |
2.95 متر |
2.80 متر |
مصرف سوخت ترکیبی |
13.5 لیتر در 100 کیلومتر |
13.8 لیتر در 100 کیلومتر |
فولکسواگن پاسات همواره بهعنوان یک سدان اقتصادی شناخته میشود اما در نسل هشتم بهآرامی پای به کلاس خودروهای پریمیوم گذاشته و در حال تبدیلشدن به رقیبی جدی برای خودروهای این کلاس است. در این مطلب مقایسه فنی مرسدس بنز سی کلاس و فولکسواگن پاسات را انجام خواهیم داد.
فولکسواگن با نسل جدید پاسات بیشتر از همیشه به کلاس خودروهای پریمیوم واردشده است؛ اما آیا در برابر کهنهکار این کلاس یعنی مرسدس بنز حرفی برای گفتن دارد؟
Volkswagen Passat vs Mercedes-Benz C 250
شاید اینطور به نظر برسد که فولکسواگن با این کار پا در کفش آئودی کرده و رقیبی برای زیرمجموعهٔ خود تراشیده است. چراکه آئودی عضو پریمیوم گروه فولکسواگن است و رقابتی سخت با سردمداران این کلاس یعنی مرسدس بنز و بامو دارد؛
بنابراین با ورود پاسات به سگمنت خودروهای پریمیوم رقابت درون خانوادهای شکل میگیرد که اتفاق خوبی نیست و همه سعی در جلوگیری از آن دارند.
اما درواقع اینطور نیست چراکه پاسات سدان متوسطی است که با تیپهای گوناگونی عرضه میشود و طیف وسیعی از خریداران را هدف قرار داده است. از سرویس شرکتها و خانوادههای کمدرآمد گرفته تا مدیران ثروتمند.
پاسات با عرضه در سه ردهٔ تجهیزاتی و لیست بلند بالایی از تجهیزات سفارشی برای هر قشری از جامعه گزینهای مناسب بشمار میرود. درحالیکه مجهزترین مدل آن تقریباً همتراز بامو سری 3، مرسدس بنز C کلاس و آئودی A4 محسوب میشود.
Volkswagen Passat 2 BiTDI 4MOTION 07
Mercedes-Benz C 250 BlueTEC 4MATIC 08
پاسات مورد آزمایش ما از نوع 2.0 BiTDI 4Motion است که کاملترین مدل پاسات محسوب میشود. این مدل مجهز به موتور 2 لیتری 4 سیلندر بای توربودیزل است (دو توربوشارژر). این پیشرانه قادر بتولید 240 اسب بخار قدرت و 500 نیوتن متر گشتاور است که نیروی خود را از طریق گیربکس 7 سرعته DSG و سامانهٔ 4Motion به هر چهارچرخ انتقال میدهد.
این ترکیب بدون شک بهترین ترکیب موتور دیزل و گیربکسی است که در بازار وجود دارد؛ اما در هنگام رانندگی با پاسات تمام قدرت آن را حس نمیکنید و ماشین بیشازحد اهلی و رام به نظر میرسد بهطوریکه هیچگاه متوجه حضور 240 اسب بخار قدرت در زیر کاپوت نمیشوید.
در سوی دیگر این رقابت مرسدس بنز C250 BlueTEC 4Matic قرار دارد که با پیشرانهٔ 2.2 لیتری توربودیزل خود قدرتی برابر با 204 اسب بخار دارد که به میزان قابلتوجهی کمتر از پاسات است اما گشتاور آن دقیقاً هماندازه پاسات یعنی 500 نیوتن متر است.
ما بههیچوجه نمیگوییم گه مرسدس سریعتر از فولکس است چراکه شتاب صفرتا صد 6.3 ثانیهای پاسات در برابر 6.9 ثانیهای C250 دروغ بودن این ادعا را ثابت میکند؛
اما گفتهٔ ما این است که مرسدس سریعتر از پاسات احساس میشود. پاسخ دریچهٔ گاز C250 سریعتر است و صدای موتور آن خوشایندتر است درحالیکه گیربکس 7 سرعتهٔ 7G-Tronic وظیفهٔ خود را به بهترین نحو انجام میدهد.
به عبارت سادهتر مرسدس بسیار اسپرت تر از پاسات به نظر میرسد و این فکر را در ذهن ما میآورد که اگر C کلاس در برابر پاسات اسپرت به نظر میرسد پس اگر پاسات در برابر بامو سری 3 قرار گیرد چگونه احساس خواهد شد؟
صندلیهای پاسات کاملاً بدن را در برمیگیرند که این امر کمک میکند بدون تکانهای شدید و جابجایی زیاد، با سرعتبالا اقدام به پیچیدن و انجام مانور کنید. فرمان در حالت عادی بسیار نرم و روان است اما میتوان آن را بر روی حالت اسپرت نیز قرار دارد.
هرچند که تفاوت میان حالات رانندگی مختلف پاسات بهسختی احساس میشود. در کل با نشستن پشت پاسات متوجه شدیم که این خودرو برای رانندگی آرام و خانوادگی ساختهشده است؛
اما ماجرا در C250 کاملاً متفاوت است. همهچیز در این ماشین برای سریعتر رفتن طراحیشده. فرمان سنگین و اسپرت، موقعیت پایین صندلیها و پاسخ سریع چرخهای جلو، همه و همه راننده را به سریعتر رفتن ترغیب میکنند. هرچند C250 ذاتاً خودروی اسپرتی نیست اما قطعاً از پاسات اسپرت تر است.
بااینکه پاسات در حالت کامفورت خود تعلیق نرمی دارد و ناهمواریهای جاده را به کابین منتقل نمیکند اما تعلیق بهخوبی وظیفهٔ خود را انجام نمیدهد و رانندگی با آن در جادههای پردستانداز پس مدتی خستهکننده خواهد شد.
وضعیت در حالت اسپرت بدتر شده و بلافاصله دامپرها سفت میشوند. این مورد تقریباً در مرسدس هم وجود دارد و هرچند قابلیت انتخاب حالات رانندگی اقتصادی، راحت (کامفورت) و اسپرت را دارد اما تغییر عملکرد تعلیق در حالات رانندگی گوناگون اگر نگوییم اصلاً وجود ندارد اما بسیار کم احساس میشود. بااینوجود C250 تحت هر شرایطی برتر است.
چه در هنگام پیچیدن، چه در رانندگی آرام و چه در زمان حرکت با سرعتهای بالا در اتوبان.
اما پاسات درزمینهٔ فضای داخلی برتری خود را به رخ بنز میکشد و این درحالیکه است که فاصلهٔ محوری کمتری از C250 دارد. اگر برای شما فضای جادار و خصوصاً صندوق بار وسیع اهمیت دارد (که برای اغلب مردم اهمیت بالایی دارد) پاسات انتخاب بهتری خواهد بود؛
زیرا علاوه بر اینکه 100 لیتر فضای بار بیشتری نسبت به C250 در اختیارتان قرار میدهد، تکیهگاههای صندلیهای عقب آن نیز قابل تا شدن هستند. آیا ماشینی کاربردیتر از پاسات در این زمینه سراغ دارید؟ به نظر ما که میتوان گفت نه.
هرچند پاسات طبق سنت فولکسواگن ساده و محافظهکارانه طراحیشده اما واقعاً زیباست و مصداق بارزی از شعار همیشگی فولکسواگن یعنی «زیبایی در عین سادگی» محسوب میگردد. هرچند که شاید خریداران جوانتر این میزان سادگی را دوست نداشته باشند.
طراحی داخلی پاسات نیز خصوصاً باوجود نوار فلزی روی داشبورد زیبا و چشمنواز است. البته کاربرد بیشازاندازه پلاستیک در آن تا حدودی آزاردهنده بوده و پاسات را کمی از خودروهای پریمیوم دور میکند. هرچند از پلاستیک در ساخت داشبورد مرسدس هم استفادهشده است اما این پلاستیک کمی باکیفیتتر از پاسات به نظر میرسد.
طراحی خارجی مرسدس بسیار پرزرقوبرق است و تا سالها نگاههای مردم را بهسوی خود جلب میکند. وقتی این دو خودرو را در کنار هم قرار میدهیم میبینیم ازلحاظ طراحی نقاط اشتراک بسیار کمی داشته و کاملاً خلاف یکدیگر عمل کردهاند.
درجایی که فولکس فرم جعبهای شکلی داشته و از خطوط تیز و شارپ در طراحی آن استفادهشده، مرسدس با خطوطی نرم و انحنادار کاملاً مخالف پاسات قرار میگیرد. بااینکه پاسات جدید چندین گام بزرگ درزمینهٔ طراحی روبهجلو برداشته است اما هنوز هم از این لحاظ در پس C کلاس قرار میگیرد.
در بحث قیمت، هر دو خودرو بسیار نزدیک به هم عمل کرده و قیمت آنها از حدود 45 هزار یورو آغاز میشود؛ اما پاسات هزار یورو ارزانتر از C250 است. فولکسواگن با پاسات جدید سعی کرده است که به بخش خودروهای پریمیوم وارد شود اما باید گفت فقط به نیمی از هدف خود دستیافته است.
هرچند اگر کمهزینهتر بودن و قیمت کمتر پاسات در نظر بگیریم میتوان آن را جایگزینی عالی برای خودروهای معروف پریمیوم دانست اما بازهم احساس میکنید ارزش پرداخت حدود 50 هزار یورو را ندارد (اگرچه پاسات مور آزمایش مجهزترین تیپ آن بوده و از امکانات فراوانی سود میبرد).
هنگامیکه قصد پرداخت این مبلغ گزاف رادارید انتظار دارید چیزی بیشتر از فضای صندوق بار بزرگتر و 40 اسب بخار قدرت بالاتر به دست آورید. درحالیکه ازلحاظ کیفیت هم پایینتر از بنز قرار میگیرد.
بنابراین با توجه به این موارد انتخاب ما در این جدال مرسدس بنز C250 است. چراکه در طراحی، رانندگی، قیمت و بهطورکلی در همهچیز برتر از پاسات است؛ اما فولکسواگن پاسات هم خودروی بیارزشی نبوده و در نوع خود فوقالعاده است.
هرچند همچنان نمیتوان آن را یک خودروی پریمیوم صد درصد دانست اما کسانی که قصد خرید یک مرسدس بنز یا بامو رادارند به تردید میاندازد. درهرحال انتخاب نهایی با خریداران است که پاسات پرقدرت، ساده و زیبا را برگزینند یا C250 باکیفیت، اسپرت و جذاب را.
جدول مشخصات فنی
فولکسواگن پاسات 2.0 BiTDI 4Motion |
مرسدس بنز C250 BlueTEC 4Matic |
|
پیشرانه |
چهار سیلندر بای توربودیزل |
چهار سیلندر توربودیزل |
حجم موتور |
1968 سیسی |
2143 سیسی |
قدرت |
240 اسب بخار در 4000 rpm |
204 اسب بخار در 3800 rpm |
گشتاور |
500 نیوتن متر در 1750 rpm |
500 نیوتن متر در 1600 rpm |
گیربکس |
7 سرعته DSG |
7 سرعته 7G-Tronic |
دیفرانسیل |
AWD |
AWD |
طول/عرض/ارتفاع |
4.76/1.83/1.46 متر |
4.68/1.81/1.44 متر |
فاصلهٔ بین دو محور |
2.79 متر |
2.84 متر |
حجم صندوق بار |
586 لیتر |
480 لیتر |
وزن خالص |
1721 کیلوگرم |
1660 کیلوگرم |
حداکثر سرعت |
240 کیلومتر در ساعت |
247 کیلومتر در ساعت |
شتاب صفرتا صد |
6.3 ثانیه |
6.9 ثانیه |
مصرف سوخت ترکیبی |
5.3 لیتر در صد کیلومتر |
4.8 لیتر در صد کیلومتر |
قیمت |
45,500 یورو |
46,558 یورو |