این دختر کارش آتش بازی است و در این کار مهارت زیادی هم دارد . طراحی صحنه های آتش بازی زیبا کار این خانم است . اینکه شغل کسی “آتش بازی” باشد خیلی عجیب و غریب است.
من هم همین نظر را دارم اما روبرویم دختری جوان نشسته که علاقه خاصی به آدرنالین دارد و اتفاقا شغلش طراحی و اجرای آتش بازی است و از این راه کسب درآمد می کند. با ما همراه باشید تا سری بزنیم به زندگی پر از هیجان “مهناز پرماسی”، متخصص کار با انواع و اقسام مواد آتشین …
صدای کف زدن حاضران در جشن بلند می شود، همه نگاه ها به آسمان خیره شده که ناگهان ستاره های دنباله دار در آسمان قیرگون و تاریک می ترکند.
ده ها ستاره دنباله دار از کنار هم عبور می کنند و به شکوفه های آتش تبدیل می شوند، توپ های آتشین سبز و قرمز و آبی یکی پس از دیگری مقابل ماه سفید می ترکند، همه ذوق زده شده اند.
هنوز نورهای حاصل از این آتش بازی در آسمان می درخشند که آبشارهای آبی رنگ به سمت آسمان می روند، کوچک و بزرگ هیجان زده شده اند و کف می زنند، اینجا جشنی به پاست که آتش بازی 15 دقیقه ای اش کلی تماشاگر دارد.
همه چشم دوخته اند به آسمان، ناگهان همه چیز تغییر می کند، روی زمین پر می شود از آتش و جرقه های زیبا، چند لحظه ای طول می کشد تا صدای سوت و ترکیدن توپ ها کمتر و کمتر بشود اما آتش بازی که کمتر می شود مردم دوباره فریاد می زنند “دوباره دوباره”.
این آتش بازی با همه آتش بازی هایی که تاکنون در آسمان تهران دیده اید، فرق دارد. به نظر می رسد طراحی بسیار دقیقی پشت این 15 دقیقه هیجان انگیز است. سراغ طراح این برنامه جالب را می گیریم، یکی از اعضای گروه آتش بازی، دختری جوان را نشان می دهد که در حال صحبت کردن با آتش نشان هایی است که تا چند دقیقه پیش برای ایجاد امنیت حاضران، تمام هوش و حواسشان به صحنه آتش بازی بود.
با متفرق شدن تماشاگران، ماشین آتش نشانی هم صحنه را ترک می کند، دختر جوان به اعضای گروه توصیه می کند پوکه های مصرف نشده مواد آتش زا را به داخل سالن ببرند.
از رایانه تا آتش بازی
مهناز پرماسی 23 ساله است. رایانه خوانده اما شغلی که انتخاب کرده اصلا هیچ ربطی به رشته تحصیلی اش ندارد.
می گوید در دوران کودکی علاقه خاصی به آتش بازی داشته و تا آنجا که به یاد دارد هر وقت و هر جا که آتش بازی می دیده هاج و واج و مبهوت مراسم می شده، می گوید عادت داشته از همان کودکی به بهانه های مختلف از مادر و پدرش بخواهد برایش مواد آتش بازی بخرند تا بتواند با آنها سرگرم شود.
اما با بالا رفتن سنش هم این عادت نه تنها ترک نشد که علاقه او به این کار هر روز بیشتر از قبل شد تا اینکه بالاخره یک روز تصمیم گرفت در زمینه آتش بازی حرفه ای قدم بردارد و بشود متخصص آتش بازی.
مهناز پرماسی در حالی که به سرعت مواد کهکشانی 25 فشنگی را از مواد چلچله جدا می کند، می گوید این دو ماده با هم خیلی فرق دارند، او از توپ های کهکشانی می گوید که 90 فشنگه هم هستند و از لانچرهایی حرف به میان می آورد که 120 متر بالا می روند و بعد می ترکند.
داستان آتش بازی
“هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم که روزی بتوانم از راه آتش بازی کسب درآمد کنم اما همه چیز از چند سال قبل شروع شد وقتی که بیننده آتش بازی یک گروه چینی در جشن خرمای بم بودم، آن روز یک دل که نه صد دل، به این کار علاقمند شدم و با خودم عهد کردم که من هم روزی مانند افراد گروه چینی، در زمینه آتش بازی یک حرفه ای بشوم تا دیگر نیازی به حضور افراد خارجی برای اجرای این کار در شهر و کشورم نباشد.
آن روز تصمیم گرفتم به جایی برسم که بتوانم خیلی زود خودم در جشن خرمای بم آتش بازی راه بیندازم، آتش بازی که همه را مبهوت کند و نگاه ها را به زمین و آسمان میخکوب کند.
از خوش شانسی در آن جشن با کسی آشنا شدم که اطلاعات زیادی درباره آتش بازی های حرفه ای داشت، رشته اش شیمی بود و در زمینه مواد آتش زا می توانست کمکم کند. من هم شروع کردم به سوال پرسیدن و همین شد نقطه شروع کار من.”
آنها خطرناکند
پرماسی می گوید که مواد آتش بازی به دسته های مختلف تقسیم می شود و به هیچ وجه این مواد به افراد عادی فروخته نمی شود چرا که این مواد خطرناکتر از آن هستند که مردم فکر می کنند: “موادی که ما برای آتش بازی از آنها استفاده می کنیم در دسترس عموم مردم قرار نمی گیرد و این مواد در فروشگاه های خاصی فروخته می شود و روش حمل و نقل و نگهداری از آنها به شدت تحت کنترل است و باید ایمنی بالایی را برای استفاده از آنها در نظر گرفت.
اگر کسی بخواهد از این مواد برای اجرای برنامه یا جشنی استفاده کند باید از فروشگاه های مجاز آن را خریداری کند و فروشگاه ها در صورتی به او مواد ناریه می فروشند که حتما یک کارشناس مواد و اجرا همراه او برای روشن کردن و اجرای مراسم آتش بازی فرستاده شود.”
تخصص و جرأت
مهناز پرماسی می گوید حتی زمانی که کارشناسان مراسم آتش بازی، این مراسم را اجرا می کنند از یک تیم آتش نشانی درخواست می کنند تا همراهی شان کنند چون کار با این مواد بسیار حساس و خطرناک است و هر کسی جانش را در دستش نمی گیرد و سمت این کار نمی آید مگر اینکه عاشق آتش بازی باشد: “مگر چند نفر در همین تهران هستند که شغلشان این باشد؟
معلوم است که این شغل یک هنر است اما هر کسی جرأت کار با این مواد را ندارد و این حس هیجان طلبی در بعضی آدم هاست که به خاطر این حس به آتش بازی علاقمند می شوند.
برای اجرای همین برنامه 15 دقیقه ای که شاهدش بودید بیش از سه میلیون تومان هزینه خرید مواد شده، هر چند این اجراها بسیار هیجان انگیز است
و همه را ذوق زده می کند و هیچ کس پیدا نمی شود که با دیدن ستاره های دنباله داری که من و گروه برایشان می سازیم ذوق زده نشود اما به همان مقدار که می تواند هیجان آور باشد می تواند خطرناک هم باشد. در این نوع برنامه ها، همه چیز باید سر جای خودش باشد.
ارتفاع، فاصله کارشناس با مواد در زمان روشن کردن آنها و مهمتر از همه، فاصله حضار با مواد خیلی مهم است، بارها شده که برای اعضای گروه و حتی خود من مشکلاتی پیش آمده کهس لامتی مان را تهدید کرده است اما از آنجا که همه کسانی که در عرصه آتش بازی حرفه ای کار می کنند
علاقه شدیدی به این کار دارند، این علاقه باعث می شود مشکلات جسمی که برایشان پیش می آید را نادیده بگیرند و در عوض سعی کنند کمتر خطا کنند. آتش بازی جرأت می خواهد.”
صورت و چشمم سوخت
چند ماه پیش بود که مهناز پرماسی دچار سوختگی صورت و چشم شد. او دلیل این حادثه را که باعث شد چند هفته ای دارو مصرف کند آتش گرفتن مواد کهکشانی ها زودتر از زمان محاسبه شده دانست.
پرماسی می گوید که این مشکلات برایش عادی است و می داند که باید چطور با این حادثه ها کنار بیاید و نترسد: “چند وقت پیش زمانی که برای برنامه ای در استان البرز مواد آتش زا را طراحی کرده و آتش زدم، ناگهان یکی از مواد کهکشانی مقابل صورت ترکید و باعث وارد شدن صدمه به صورت و مخصوصا چشمم شد،
در آن لحظه من نمی توانستم گروه را ترک کنم چون تماشاگران زیادی برای این برنامه آمده بودند. خدات را شکر هیچ مشکلی برای حضار پیش نیامد، اگر کهکشان ها مقابل صورت یا دست بترکند می توانند حتی باعث شوند چشم فرد آسیب جدی ببیند،
به همین خاطر باید کسی که مسئول روشن کردن این کهکشان ها یا چلچله هاست به خوبی بداند که هنگام آتش زدن فتیله، سرش را نباید جلوی مواد بگیرد، مهمتر از همه اینکه این مواد باید در فاصله های دقیق چیده شده و ارتفاع آنها به دقت محاسبه شود.”
حدود یک سال پیش هم در یکی از برنامه های مهم برای نیمه شعبان، پوکه های آبشار در یکی از صحنه های اجرا آتش گرفت و با اینکه موضوع برای مهناز پرماسی زیاد خوشایند نبود اما او با آموزش هایی که پیش از این دیده بود توانست به گونه ای برخورد کند که هیچ کدام از حضار، نگران و دلواپس آتش گرفتن مواد آتش زا نشوند: “یکی از خاطرات بدن من برمی گردد به برنامه ای که در آن،
پوکه های آبشار ناگهان به خاطر جرقه ای آتش گرفت، مردمی که بیننده برنامه بودند، فکر می کردند این یکی از طراحی های هیجان انگیز برنامه بوده، آنها فریاد می زدند و از هیجان جیغ می کشیدند اما هیچ کدام از آنها نمی دانستند که از حرارت این مواد، لباس های من و چند تن از همکارانم سوخت و باعث شد پوستمان ملتهب شود.
خوشبختانه به دلیل آنکه در برنامه هایم فاصله تماشاگران با صحنه اجرا به درستی رعایت می شود، کوچکترین مشکلی برای هیچ کدام از حاضران پیش نیادمد امااگر چند متر به صحنه آتش بازی نزدیکتر بودند، شاید آنها هم دچار سوختگی می شدند.”
تخلیه چشم همکار
پرماسی از روزی می گوید که برگزاری یکی از مراسم حرفه ای باعث شد چشم یکی از همکارانش تخلیه شود: “یکی از اتفاقاتی که هیچ وقت فراموش نمی کنم حادثه ای بود که برای یکی از همکارانم پیش آمد و همه ما را ناراحت کرد. این اتفاق ناخوشایندترین حادثه زندگی من بود.
یکی از همکارانم هنگام روشن کردن یکی از کهکشان ها، به موقع سرش را عقب نکشیده بود و این موضوع باعث آسیب دیدگی او و تخلیه چشمش شد.”
شکار در اینترنت
یکی از شگردهای کاری مهناز خانم این است که پای اینترنت می نشیند و طراحی ها و انجام آتش بازی ها را در تمام دنیا از طریق اینترنت می بیند. او سعی می کند از این طریق اطلاعات خودش را بالا ببرد و طراحی های جدیدی برای مراسم ویژه انجام دهد:
“یکی از تفریحاتم این است که فیلم ها و عکس های آتش بازی در سراسر دنیا را دانلود کنم و به دقت ببینم، شاید روزی من یکی از آن متخصصانی شدم که به کشورهای دیگر برای برگزاری مراسم آتش بازی دعوت شوم.” او درباره بهترین آتش بازی هایی که دیده است می گوید: “در بین آتش بازی های مختلفی که دیده ام، یکی از بهترین آتش بازی ها، آتش بازی مراسم امسال کریسمس در دی بود.”
آتش بازی از نوع سرد و گرم
پرماسی در حالی که دارد از آتش بازی سال نو میلادی در دبی می گوید، ما را به یکی از اتاق های کارش می برد و کلی ریموت و پوکه را نشانمان می دهد و درباره تفاوت آتش بازی سرد و گرم می گوید: “ما در کارمان دو نوع آتش بازی داریم.
یک نوع آتش بازی گرم که با مواد ناریه (آتش زا) است و مواد باید با حرارت روشن شوند، آتش بازی رنگارنگ است و در آسمان و زمین جلوه های ویژه ای می سازد اما در مقابل این آتش بازی که هیجانش زبانزد خاص و عام است، آتش بازی سرد هم وجود دارد که بدون حرارت یا روشن کردن فتیله صورت می گیرد،
این آتش بازی به کمک ریموت صورت می گیرد و البته بسیار زیباست و چیزی از آتش بازی گرم کم ندارد، تنها تفاوت در این است که محل این آتش بازی با محلی که در آن آتش بازی گرم انجام می شود، بسیار متفاوت است؛ برای مثال در سالن ها و صحنه های کوچک باید از آتش بازی سرد استفاده کرد تا مشکلی به وجود نیاید و در مکان های سرباز می توان از آتش بازی گرم استفاده کرد.”
آتش بازی ایرانی
پرماسی این روزها سرگرم کار با کارخانه هایی است که می توانند مواد ایرانی برای آتش بازی تولید کنند. او می گوید باید از مواد ایرانی استفاده کرد نه چینی: “ما برای خرید و حمل و نقل و نگهداری مواد ناریه باید احتیاط زیادی به خرج بدهیم اما مواد چینی میتواند حادثه های بدی را در خاطر ما ثبت کند،
به همین خاطر ما مواد آتش بازی را از چند کارخانه در اصفهان و شهرهای دیگر می خریم. مواد ایرانی کیفیت بهتری دارند و می توانیم به آنها بسیار اعتماد کنیم.”
علاوه بر آن زمانی که مواد خریداری می شود از انبار کارخانه که بسیار مجهز است توسط ماشین های خاص و با رعایت ایمنی حمل می شود و در انبار نگهداری می شود که بیرون از شهر است، ما این مواد را در انباری های خشک و به دور از رطوبت نگهداری می کنیم.
من و چهارشنبه سوری
پرماسی در ماه های آخر سال به فکر برگزاری یک مراسم آتش بازی پرهیجان و به دور از حادثه است. او می گوید یکی از دغدغه های این روزهایش این است که بتواند در مراسم آتش بازی در چهارشنبه سوری که یکی از آداب و رسوم قدیمی ایرانی ها است اجرایی طراحی کند که علاوه بر هیجان، امنیت کافی را نیز داشته باشد.
او در این باره می گوید: “این روزها همه فکر و ذهنم را به روی ایده آتش بازی در مراسم چهارشنبه سوری گذاشته ام. دوست دارم هر کسی طرفدار آتش بازی است و دیدن توپ هایی که در آسمان می ترکند برایش هیجان انگیز است بتواند بدون هزینه های بالا و دور از حوادث ناگوار از یک مراسم آتش بازی جذاب لذت ببرد.
من اعتقاد دارم که می توان با در نظر گرفتن امنیت، یک مراسم هیجان انگیز برپا کرد که اجرایی بی نظیر باشد و کسی در آن آتش بازی صدمه و آسیب نبیند.
نگرانی های مادرم
مهناز خانم درباره اینکه آیا پدر و مادرش موافق شغلش هستند می گوید: “فکر می کنید اگر تک دختر خانواده باشید آسان است که دنبال چنین کاری بروید.
من روزها و شب ها با پدر و مادرم صحبت کردم اما آنها راضی نشدند و تنها زمانی که علاقه شدید مرا به این کار دیدند موافقت کردند اما شاید باورتان نشود که من تا به امروز در هر مراسمی که حاضر شده ام مادرم را بین حضار دیده ام که با نگرانی تماشایم می کند و دعا می خواند.”
منبع : همشهری سرنخ
اگر زمانی چاق بوده اید و حالا با رژیم و راه های مختلفی توانسته اید لاغر شوید باید حواستان باشد چون شما اگر مثل سابق رفتار غذایی داشته باشید باز هم چاق خواهی شد. کاهش وزن برای بسیاری از افراد آسان است؛ اما چالش واقعی به حفظ وزن برمیگردد، یعنی افراد زیادی هستند که در لاغر شدن موفق میشوند اما متاسفانه دوباره به وزن قبلی خود و دوران اضافهوزن برمیگردند.
تلاش برای لاغر ماندن شبیه پریدن روی تور آکروباتبازی است. هر قدر پرش بلندتری انجام دهیم، سریعتر به حالت اول خود برمیگردیم. در این میان مشکل فقط هزینه نیست، بلکه سلامتتان هم ممکن است آسیب ببیند.
از دست دادن توده عضلانی و وقوع حمله به سیستم ایمنی بدن ازجمله آسیبهای احتمالی است. به دست آوردن وزن از دست داده که بهعنوان «چرخه وزن» شناخته میشود، اتفاقی است که برای ۷۵درصد از افرادی که رژیم کاهش وزن میگیرند، رخ میدهد.
پس بهتر است دلایل دقیق بروز این مسئله را بدانید تا بتوانید از آسیبهای آن جلوگیری کنید. برای کمک به شما در ادامه، رایجترین عوامل تاثیرگذار بر افزایش مجدد وزن را مورد بررسی قرار داده و به نحوه مقابله با آنها میپردازیم.
1.بیبرنامه غذا میخورید
تبریک میگوییم، موفق شدید! شما توانستید به وزن دلخواهتان برسید، اما کاهش وزن به این معنا نیست که میتوانید مثل قبل غذا بخورید. درواقع، حتی ممکن است برای ثابت نگه داشتن وزن نرمالتان مجبور به خوردن غذای کمتری باشید، چون بدن شما در وزن جدید خود به سوخت کمتری نیاز دارد.
وقتی مقدار قابلتوجهی از وزنتان را کاهش میدهید، سوختوساز بدن افت میکند. این امر بهدلیل مکانیسمی رخ میدهد که بهعنوان تعدیل سوختوساز شناخته میشود.
2.این روحیه را فراموش کنید
اگر زندگی پرمشغله شما را خسته و فرسوده کرده، ممکن است به لحاظ وزنی تحتتاثیر قرار بگیرید. کورتیزول یا همان هورمون استرس زمانی ترشح میشود که تحتفشار هستیم. این هورمون باعث میشود که بدن سوختوساز مواد غذایی را آهستهتر انجام دهد.
بهعلاوه، وقتی تحتفشار هستیم، بیشتر به غذاهای چرب و قندی رو میآوریم، درنتیجه ممکن است تمام زحماتی که برای کاهش وزن کشیدهایم یکباره از بین برود.
3.بزرگترین اشتباهی که مرتکب شدید
داشتن یک رژیم غذایی سالم و متعادل یکی از مهمترین جوانب یک برنامه کاهش وزن است؛ اما وقتی به اهداف کاهش وزن خود دست مییابید، دنبالهروی از برنامه کاهش وزن از اهمیت بیشتری برخوردار میشود.
تیم تحقیقاتی دانشگاه آلاباما در مطالعات خود دریافت شرکتکنندگانی که پس از کاهش وزن دست از تمرین برمیدارند، با کاهش سوختوساز مواجه میشوند. در مقابل، کسانی که کماکان ۴۰دقیقه در هفته به تمرین میپردازند، مثل همیشه کالری میسوزانند. پس لطفا بعد از رسیدن به هدف کاهش وزن خود، دور فعالیت و ورزش را خط نکشید و ادامه دهید.
4.عملکرد دستگاه گوارشتان ضعیف است
عادات غذایی ناسالم در طولانیمدت میتواند سیستم گوارش شما را مختل کرده و تلاشهای شما را بیهوده کند؛ چون باکتریهای مفیدی که در روده زندگی میکنند، نقش مهمی در حفظ سلامت دستگاه گوارش دارند. مهمتر از همه اینکه باکتریهای مفید، هورمون گرسنگی و وزن شما را تحتتاثیر قرار میدهند.
5.به برنامه های تکراری عمل میکنید
ادامه دادن تمرینات برای حفظ سوختوساز بدن ضروری است، اما اگر بهتازگی تمرینات خود را تغییر ندادهاید، ممکن است شکم 6تکهتان را بهراحتی از دست بدهید.
دکتر شان ولز در این باره میگوید: «اگر همان تمرینات همیشگی را تا چند ماه ادامه دهید، بدنتان دیگر به چالش کشیده نمیشود؛ این بدان معناست که سوختوساز بدن پیشرفت نمیکند.» تغییر ندادن برنامه ورزشی همانقدر مضر است که رها کردن ورزش پس از کاهش وزن.
6.اختلالی که باید جدی بگیرید
آیا میدانید وقتی که خستهاید، سوختوساز بدن کندتر میشود؟ حتی از دست دادن یک خواب کوتاه ۳۰دقیقهای هم شانس موفقیت شما را کاهش میدهد.
محققان در یکی از مطالعات اخیر خود دریافتند افرادی که در هفته ۳۰دقیقه کمتر از بقیه میخوابند، ۱۷درصد بیشتر درمعرض چاقی هستند! پس تصورات قدیمی خود راجع به خوابیدن را دور بریزید و خواب خود را متناسب با نیاز خود تنظیم کنید.
7.این عادت غذایی را ترک نکردید
غذاهای منجمد با برچسبهای مناسب به بازار عرضه میشوند؛ پس نمیتوان کسی را به خاطر انتخاب آنها سرزنش کرد. هرچند بسیاری از آنها غذاهای سالمی هستند، اما درواقع دشمن کاهش وزن محسوب میشوند. صرف اینکه آنها در اندازههای کوچک و به صورت کمکالری عرضه میشوند، به این معنا نیست که میتوانید از آنها استفاده کنید.
غذاهای منجمد مانند مواد غذایی فرآوریشده حاوی مقدار قابلتوجهی قند هستند. بهتر است از غذاهای تازه و طبیعی که کمترین میزان نگهدارنده را دارند، استفاده کنید.
8.برای پاداش دادن به خود راه بدی را در پیش میگیرید
اگر بهتازگی وزن کم کردهاید، باید جشن بگیرید! اما اگر در جشن خود به خوردن غذاهای چرب و قندی بپردازید، احتمال دارد که دوباره و خیلی زود وزن اضافه کنید. این نکته به مهمانیها و جشنهای دیگر هم که در آن حضور دارید، مربوط میشود.
همه ما دوست داریم که از انواع و اقسام شیرینیها و غذاهای خوشمزه روی میز بخوریم، اما شما که بهتازگی وزن کم کردهاید، بیش از هر چیز باید مراقب برگشت وزن خود باشید.
9.دیگر به پروتئین توجه نمیکنید
پس از رسیدن به وزن ایدهآل، برخی عادات غذایی کنار گذاشته میشوند. نخوردن پروتئین کافی یکی از این عادات است که معمولا باعث افزایش مجدد وزن میشود.
دریافت مواد مغذی کافی مانع از تحلیل رفتن عضلات میشود، اما اگر به اندازه کافی مواد مغذی نخورید، سطح سوختوساز بدن کاهش مییابد. حفظ حجم عضلانی کمک میکند سریعتر کالری بسوزانید و از شر چربیهای مازاد بدن خلاص شوید. بدون عضلات، مستعد افزایش وزن ناخواسته خواهید بود.
10.داروهای خاص مصرف میکنید
اگر بهتازگی چند داروی جدید برایتان تجویز شده و پس از آن دچار اضافه وزن شدهاید، باید پزشکتان را در جریان قرار دهید. داروهای ضدافسردگی، قرصهای ضدبارداری، بتا بلاکرها، داروهای ضدتشنج و آنتی میگرن، استروئیدها و داروهای درمان آرتریت روماتوئید میتوانند بر اشتها، متابولیسم و وزن شما اثرگذار باشند. اما نباید خودسرانه مصرف دارو را کنار بگذارید.
11.زیادی اهل خوشگذرانی هستید
این کاملا طبیعی است که هرازگاهی پس از یک روز سخت کاری با دوستانتان خوش بگذرانید. خوردن غذای رستورانها و دسرهای خوش آب و رنگ کافهها در حد اعتدال اشکال چندانی ندارد، اما اگر این کار به یک عادت همیشگی تبدیل شود، میتواند به افزایش وزنتان بینجامد.
12.از التهاب مزمن رنج میبرید
التهاب مزمن بهدلیل آلرژی فصلی، آلرژنهای غذایی پنهان یا خوردن بیش از اندازه غذاهای التهابآور میتواند بدترین کابوس شما باشد. التهاب یک واکنش دفاعی طبیعی است که بدن شما برای هدف قرار دادن و خلاص شدن از شر مهاجمان بالقوه درپیش میگیرد، اما اگر سیستم ایمنی بدن بهدلیل این واکنشها مختل شود، ممکن است وزنتان تحتتاثیر قرار بگیرد.
13.از رفتن روی ترازو فرار میکنید
پس از ماهها کنترل وزن، تمرینات خستهکننده و پیروی از یک رژیم غذایی سخت به هدف خود رسیدهاید. اما بعد از گذشت دو ماه احساس میکنید که شلوار جین جدیدتان تنگ شده است. اگر مانند اکثر افراد رژیمی به ورزش و رعایت رژیم غذایی ادامه میدهید، اما روی ترازو نمیروید، اشتباه میکنید.
البته عددی که روی ترازو مشاهده میشود، تنها راه قضاوت درباره میزان موفقیت شما نیست، تحقیقات نشان میدهند کسانی که از ترازو فراری هستند، در مقایسه با دیگران بیشتر وزن اضافه میکنند.
14.تمام روز را یکجا نشستهاید
بسیاری از افراد هر روز به مدت طولانی پشت میز مینشینند. متخصصان بر این باورند این کار خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و سرطان را افزایش میدهد و باعث مرگ زودرس میشود؛ حتی اگر کماکان ورزش کنید و تحرک داشته باشید.
در واقع، کسانی که تمرینات خود را به یک جلسه محدود کرده و باقی روز را با نشستن و بیتحرکی سپری میکنند، بیش از دیگران درمعرض خطرات سلامت قرار خواهند گرفت. به این ترتیب، ممکن است تلاشتان بیهوده باشد و بهتدریج از اهداف کاهش وزن خود دور شوید.
15.همچنان کربوهیدرات مصرف نمیکنید
کاهش مصرف کربوهیدرات به کاهش وزن آب بدن و از بین بردن وزن اضافی کمک میکند؛ اما قطع مصرف کربوهیدرات در طولانیمدت ممکن است عوارض جانبی ناخوشایندی بهدنبال داشته باشد و روال زندگی روزمره شما را با مشکلاتی از قبیل خستگی، تحریکپذیری و بیحالی مواجه کند، مسائلی که تماما با پرخوری در ارتباط هستند.
16.صبحانه نمیخورید
خوردن صبحانه مغز را تقویت میکند، اشتهای کاذب را از بین میبرد، روند کاهش وزن را ثابت نگه داشته و به تداوم عضلهسازی کمک میکند. اما تنها در صورتی از این مزایا برخوردار خواهید شد که هر روز صبحانه بخورید. نادیده گرفتن یا حذف مهمترین وعده غذایی روز ممکن است شما را از شر کالریهای صبحگاهی نجات دهد، اما قطعا باعث میشود هنگام ناهار پرخوری کنید تا قار و قور شکمتان را برطرف کنید.
برنده و بازنده همیشه دوسوی یک رقابت هستند و رقابت هم در همه مراحل زندگی و ابعاد مختلفی همیشه جریان دارد . سیدنی. جی. هریس نویسنده ای سرشناس و واقع گراست که رموز برنده شدن را در میدان زندگی می شناسد و برای موفقیت در آن، راه های ساده ای پیشنهاد میکند.
اگر برنده بودن را به عنوان هدف زندگی خود انتخاب کرده اید و تاکنون فرصت مطالعه کتاب “برنده و بازنده” این نویسنده را نداشته اید، خلاصه این کتاب می تواند راهنمای خوبی برای شما دوستان باشد. در ادامه برخی از ویژگیهای برنده و بازنده را از نظر خواهید گذراند
وقتی برنده ای مرتکب اشتباه میشود، میگوید اشتباه کردم.
وقتی بازنده ای مرتکب اشتباه میشود، میگوید تقصیر من نبود.
برنده بیش از بازنده کار انجام میدهد و در انتها باز هم وقت دارد.
بازنده همیشه آنقدر گرفتار است که نمیتواند به کارهای ضروری بپردازد.
برنده به بررسی دقیق یک مشکل می پردازد.
بازنده از کنار مشکل گذشته و آن را حل نشده رها میکند.
برنده میگوید، بیا برای مشکل راه حلی پیدا کنیم.
بازنده میگوید، هیچ کس راه حلی را نمیداند.
برنده می داند به خاطر چه چیزی پیکار میکند و بر سر چه چیزی توافق و سازش نماید.
بازنده آن جا که نباید، سازش میکند و به خاطر چیزی که ارزش ندارد، مبارزه میکند.
برنده با جبران اشتباهش، تاسف و پشیمانی خود را نشان میدهد.
بازنده می گوید “متاسفم”، اما در آینده اشتباه خود را تکرار میکند.
برنده مورد تحسین واقع شدن را به دوست داشته شدن ترجیح میدهد، هر چند که هر دو حالت را مد نظر دارد.
بازنده دوست داشتنی بودن را، به مورد تحسین واقع شدن ترجیح میدهد، حتی اگر بهای آن خفت و خواری باشد.
برنده متعهد میشود.
بازنده وعده میدهد.
برنده گوش می دهد.
بازنده فقط منتظر رسیدن نوبت خود، برای حرف زدن.
برنده از میانه روی و نرمش خود احساس قدرت میکند.
بازنده هرگز میانه رو و معتدل نیست گاهی از موضع ضعف، و گاهی همچون ستمگران فرودست رفتار میکند.
برنده میگوید، باید راه بهتری هم وجود داشته باشد.
بازنده میگوید، تا بوده همین بوده و تا هست همین است.
برنده به افراد برتر از خود، احترام میگذارد، و سعی میکند تا از آنان چیزی بیاموزد.
بازنده از افراد برتر از خود، خشم و نفرت داشته و در پی یافتن نقاط ضعف آنان است.
برنده گامهای متعادلی بر میدارد.
بازنده دو نوع سرعت دارد، یا خیلی تند و یا خیلی کند.
برنده میداند که گاهی اوقات، پیروزی به بهای بسیار گرانی بدست می آید.
بازنده بسیار مشتاق برنده شدن است، در جایی که نه قادر به برنده شدن و نه حفظ آن است.
برنده ارزیابی درستی از تواناییهای خود داشته، و هوشمندانه از ناتوانی های خود، آگاه است.
بازنده از توانایی ها و ناتوانی های واقعی خود بی خبراست.
برنده مشکلی بزرگ را انتخاب می کند، و آن را به اجزای کوچکتر تفکیک میکند، تا حل آن آسان گردد.
بازنده مشکلات کوچک را آنچنان به هم می آمیزد، که دیگر قابل حل شدن نیستند.
برنده می داند که اگر به مردم فرصت داده شود، مهربان خواهند بود.
بازنده احساس میکند که اگر به مردم فرصت داده شود، نامهربان خواهند شد.
برنده تمرکز حواس دارد.
بازنده پریشان حواس است.
برنده از اشتباهات خود درس میگیرد.
بازنده از ترس مرتکب شدن اشتباه، یادگرفته که اقدام به هیچ کاری نکند.
برنده میکوشد تا مردم را هرگز نیازارد، مگر در مواقع نادری که این دل آزاری در راستای یک هدف بزرگ باشد.
بازنده نمیخواهد به عمد دیگران را آزار دهد، اما ناخودآگاه همیشه این کار را میکند.
برنده ثروت اندوزی را وسیله ای برای لذت بردن از زندگی می داند.
بازنده مال اندوزی را هدف خود قرار میدهد، بنابراین گذشته از میزان انباشت ثروت، هیچگاه نمیتواند خود را برنده محسوب کند، و هرگز برنده نمیشود.
برنده ترجیح می دهد که، خود را مسئول شکست هایش بداند، و نه دیگران را ولی وقت زیادی را صرف عیب جویی نمیکند.
بازنده شکستهای خود را ناشی از، تبعیض یا سیاست می داند.
برنده معتقد است، ما با کارهای درست و اشتباه خود، سرنوشت خویش را تعیین میکنیم.
بازنده بیشتر به قضا و قدر اعتقاد دارد.
برنده در چنین موقعیتی احساس میکند که اعتبار خود را برای آینده تقویت می نماید.
بازنده از این که بیش از آنچه می گیرد، بدهد، احساس میکند بازنده است.
برنده در هر شرایطی که قرار بگیرد، آرامش و تعادل خود را حفظ میکند.
بازنده اگر از دیگران عقب به ماند، تندخو و خشن میشود، و اگر جلوتر از دیگران باشد، بی احتیاطی میکند.
برنده میداند که نارسایی های او جزیی از شخصیت وجودی اوست، در حالی که می کوشد تا آثار ناگوار این نقایص را به زداید هرگز تاثیر آنها را انکار نمیکند.
بازنده از این که خود و یا دیگران به نقایص وی آگاهی یابند، هراسان است.
برنده در چنین شرایطی آزادانه، رنجش و آزردگی خود را بیان نموده، تخلیه ی احساسی میکند، سپس مساله را به فراموشی می سپارد.
بازنده هنگامی که از دیگران بدرفتاری میبیند، خشم و ناخشنودی خویش را به زبان نمی آورد و زجر می کشد، و با انتقام گرفتن از خود، شرایط بدتری را پدید می آورد.
برنده میداند که کدام تصمیم ها را به طور مستقل بگیرد، و کدام یک را پس از مشورت با دیگران بازنده نسبت به برندگان حسادت کرده، و دیگر بازندگان را حقیر میشمارد .
بازنده به “استقلال” خود می بالد، در حالیکه به واقع در حال خونسردی است. و به کار گروهی خود می بالد، در صورتی که در حال دنباله روی است، و اراده ای از خود ندارد.
برنده می داند که هر قاعده ای در هر کتابی را می توان نادیده انگاشت جز یکی، “همانی که هستی و میخواستی، باش” ، تنها برگ برنده، در دنیا همین است.
بازنده فکر میکند که برای بازنده شدن و برنده شدن قوانینی وجود دارد.
برنده روی پای خود می ایستد و از اینکه دیگران، به وی تکیه کنند، احساس تحمیل شدن نمی کند.
بازنده به کسانی که از خودش قوی ترند، تکیه میکند و عقده های خود را بر سر افراد ضعیفتر از خویش خالی میکند.
برنده نسبت به فضای اطراف خود حساس است.
بازنده فقط نسبت به احساسات خود حساس است.
برنده در وجود یک آدم بد، خوبی ها را می جوید و روی همین قسمت کار میکند.
بازنده در وجود یک انسان خوب، بدی ها را می جوید. از این رو، به سختی میتواند با دیگران همکاری کند.
برنده در عین حال که تعصبات خود را میپذیرد، تلاش میکند که در هنگام قضاوت کردن بر این تعصبات غلبه کند.
بازنده منکر وجود هرگونه تعصب در خود است، و بنابراین در سراسر عمر، اسیر تعصبات خویش خواهد بود.
برنده هراسی ندارد از اینکه دریک موقعیت ضد و نقیض قرار گیرد، زیرا درافکارش خللی وارد نمی شود.
بازنده سازگار شدن با موقعیتهای ضد و نقیض را به کار شایسته ترجیح میدهد.
برنده بازی سرنوشت، و این حقیقت که شایستگی ها را همواره پاداشی نیست، بی آنکه دیدگاهی بدبینانه داشته باشد، درک میکند.
بازنده بی آنکه بازی های سرنوشت را درک نماید، بدگمان است.
برنده میداند که چگونه میتوان جدی بود، بی آن که خشک و رسمی باشد.
بازنده غالبا خشک و رسمی است زیرا، فاقد توانایی جدی بودن است.
برنده آنچه را که ضرورت دارد، با متانت لازم انجام می دهد، و توان خود را برای راه حل هایی ذخیره می کند که، در آنها از حق انتخاب برخوردار است.
بازنده آنچه را که ضرورت دارد، با حالتی اعتراض آمیز انجام می دهد، و هیچ توان و نیرویی را برای گرفتن تصمیمات اخلاقی مهم باقی نمی گذارد.
برنده ارزش های اخلاقی را، به عنوان تنها منبع قدرت حقیقی می شناسد.
بازنده چون در باطن، برای ارزشهای اخلاقی احترام اندکی قایل است، بیش از ظرفیت خویش در جهت کسب منابع قدرت بیرونی تلاش میکند.
برنده سعی میکند که رفتارهای خود را براساس نتایج منطقی آنها قضاوت کند، و رفتارهای دیگران را، براساس قصد و نیت آنها ارزیابی کند.
بازنده رفتارهای خود را براساس قصد و نیت خویش و رفتارهای دیگران را براساس نتایج آنها ارزیابی میکند.
برنده دیگران را نکوهش می کند ولی آنها را می بخشد.
بازنده چنان بزدل است که قادر به نکوهش دیگران نیست، و چنان حقیر است که قادر به بخشیدن دیگران هم، نیست.
برنده پس از بیان نکته ی اصلی مورد نظرش، لب از سخن فرو می بندد.
بازنده آنقدر به صحبت ادامه می دهد، که نکته ی اصلی را فراموش میکند.
برنده هر امتیازی را که بتواند بدهد، می دهد جز این که اصول بنیادی خود را فدا کند.
بازنده به خاطر هراس از دادن امتیاز به لجاجت خود ادامه می دهد، و این در حالی است که اصول بنیادی اش رفته رفته از بین می رود.
برنده ضعفهای خود را به خدمت توانایی هایش می گیرد.
بازنده توانایی های خود را هدر میدهد، زیرا که آنها را در خدمت ضعفهای خود به کار می گیرد.
برنده در برابر افراد سودمند و ناتوان، یکسان عمل میکند.
بازنده به تملق قدرتمندان پرداخته و ضعفا را تحقیر میکند.
برنده میخواهد مورد احترام دیگران باشد، اما ذهنش را درگیر آن نمیکند.
بازنده برای رسیدن به این هدف، دست به هر کاری میزند، اما سرانجام، با شکست روبه رو می شود و به هدف اش نمی رسد.
برنده حتی زمانی که دیگران وی را به عنوان یک خبره می شناسند، می داند که، هنوز خیلی چیزها را نمیداند.
بازنده میخواهد که دیگران او را یک خبره بدانند، و این نکته که “بسیار کم می داند” را، هنوز نیاموخته است.
برنده گشاده روست، زیرا که میتواند بی آنکه خود را تحقیر کند، بر خطاهای خویش بخندد.
بازنده چون حتی در خلوت خویش، خود را پست و حقیر می شمارد، در حضور دیگران نیز قادر به خندیدن بر خطاهای خود نیست.
برنده نسبت به ضعفهای دیگران، غمخواری میکند، زیرا ضعفهای خود را درک نموده و آنها را پذیرفته است.
بازنده دیگران را به دلیل ضعفهایشان خوار و خفیف می شمارد، زیرا وجود ضعف در درون خود را، انکار نموده و پنهان میکند.
برنده هر کاری که از دست اش بر آید انجام میدهد، و اگر سرانجام شکست خورد، به معجزه امید می بندد.
بازنده بدون آنکه کوچکترین تلاشی کند، به انتظار معجزه می نشیند.
برنده هنگامی که می بیند راهی را که در پیش گرفته است، با مسیر زندگانی او سازگار نیست، هراس از ترک کردن آن، ندارد.
بازنده “نیمه ی راهی” را در پیش گرفته و به آن، ادامه می دهد و اهمیتی نمیدهد که به کجا منتهی می شود.
برنده تا دم مرگ بیشتر از آنچه که از دیگران میگیرد، می دهد.
بازنده تا پای جان از این توهم دست بر نمیدارد که، “پیروزی” یعنی بیش از آنچه که می دهی، بستانی.
ترجمه و نگارش : خانم الهام مصلح راد