هفت صبح

گلچین اخبار و اطلاعات روز

هفت صبح

گلچین اخبار و اطلاعات روز

امکان بازگشت چاقی همیشه وجود دارد

امکان بازگشت چاقی همیشه وجود دارد 

اگر زمانی چاق بوده اید و حالا با رژیم و راه های مختلفی توانسته اید لاغر شوید باید حواستان باشد چون شما اگر مثل سابق رفتار غذایی داشته باشید باز هم چاق خواهی شد. کاهش وزن برای بسیاری از افراد آسان است؛ اما چالش واقعی به حفظ وزن برمی‌گردد، یعنی افراد زیادی هستند که در لاغر شدن موفق می‌شوند اما متاسفانه دوباره به وزن قبلی خود و دوران اضافه‌وزن بر‌می‌گردند.

 

تلاش برای لاغر ماندن شبیه پریدن روی تور آکروبات‌بازی است. هر قدر پرش بلندتری انجام دهیم، سریع‌تر به حالت اول خود بر‌می‌گردیم. در این میان مشکل فقط هزینه نیست، بلکه سلامت‌تان هم ممکن است آسیب ببیند.

 

از دست دادن توده عضلانی و وقوع حمله به سیستم ایمنی بدن ازجمله آسیب‌های احتمالی است. به دست آوردن وزن از دست داده که به‌عنوان «چرخه وزن» شناخته می‌شود، اتفاقی است که برای ۷۵درصد از افرادی که رژیم کاهش وزن می‌گیرند، رخ می‌دهد.

 

پس بهتر است دلایل دقیق بروز این مسئله را بدانید تا بتوانید از آسیب‌های آن جلوگیری کنید. برای کمک به شما در ادامه، رایج‌ترین عوامل تاثیرگذار بر افزایش مجدد وزن را مورد بررسی قرار داده و به نحوه مقابله با آنها می‌پردازیم.

امکان بازگشت چاقی همیشه وجود دارد

1.بی‌برنامه غذا می‌خورید

تبریک می‌گوییم، موفق شدید! شما توانستید به وزن دلخواه‌تان برسید، اما کاهش وزن به این معنا نیست که می‌توانید مثل قبل غذا بخورید. در‌واقع، حتی ممکن است برای ثابت نگه داشتن وزن نرمال‌تان مجبور به خوردن غذای کمتری باشید، چون بدن شما در وزن جدید خود به سوخت کمتری نیاز دارد.

 

وقتی مقدار قابل‌توجهی از وزن‌تان را کاهش می‌دهید، سوخت‌و‌ساز بدن افت می‌کند. این امر به‌دلیل مکانیسمی رخ می‌دهد که به‌عنوان تعدیل سوخت‌و‌ساز شناخته می‌شود.

 

2.این روحیه را فراموش کنید

اگر زندگی پرمشغله شما را خسته و فرسوده کرده، ممکن است به لحاظ وزنی تحت‌تاثیر قرار بگیرید. کورتیزول یا همان هورمون استرس زمانی ترشح می‌شود که تحت‌فشار هستیم. این هورمون باعث می‌شود که بدن سوخت‌و‌ساز مواد غذایی را آهسته‌تر انجام دهد.

 

به‌علاوه، وقتی تحت‌فشار هستیم، بیشتر به غذاهای چرب و قندی رو می‌آوریم، در‌نتیجه ممکن است تمام زحماتی که برای کاهش وزن کشیده‌ایم یکباره از بین برود.

 

3.بزرگ‌ترین اشتباهی که مرتکب شدید

داشتن یک رژیم غذایی سالم و متعادل یکی از مهم‌ترین جوانب یک برنامه کاهش وزن است؛ اما وقتی به اهداف کاهش وزن خود دست می‌یابید، دنباله‌روی از برنامه کاهش وزن از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود.

 

تیم تحقیقاتی دانشگاه آلاباما در مطالعات خود دریافت شرکت‌کنندگانی که پس از کاهش وزن دست از تمرین برمی‌دارند، با کاهش سوخت‌و‌ساز مواجه می‌شوند. در مقابل، کسانی که کماکان ۴۰دقیقه در هفته به تمرین می‌پردازند، مثل همیشه کالری می‌سوزانند. پس لطفا بعد از رسیدن به هدف کاهش وزن خود، دور فعالیت و ورزش را خط نکشید و ادامه دهید.

 

4.عملکرد دستگاه گوارش‌تان ضعیف است

عادات غذایی ناسالم در طولانی‌مدت می‌تواند سیستم گوارش شما را مختل کرده و تلاش‌های شما را بیهوده کند؛ چون باکتری‌های مفیدی که در روده زندگی می‌کنند، نقش مهمی در حفظ سلامت دستگاه گوارش دارند. مهم‌تر از همه اینکه باکتری‌های مفید، هورمون گرسنگی و وزن شما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند.

 

5.به برنامه ‌های تکراری عمل می‌کنید

ادامه دادن تمرینات برای حفظ سوخت‌و‌ساز بدن ضروری است، اما اگر به‌تازگی تمرینات خود را تغییر نداده‌اید، ممکن است شکم 6تکه‌تان را به‌راحتی از دست بدهید.

 

دکتر شان ولز در این باره می‌گوید: «اگر همان تمرینات همیشگی را تا چند ماه ادامه دهید، بدن‌تان دیگر به چالش کشیده نمی‌شود؛ این بدان معناست که سوخت‌وساز بدن پیشرفت نمی‌کند.» تغییر ندادن برنامه ورزشی همان‌قدر مضر است که رها کردن ورزش پس از کاهش وزن.

 

6.اختلالی که باید جدی بگیرید

آیا می‌دانید وقتی که خسته‌اید، سوخت‌وساز بدن کندتر می‌شود؟ حتی از دست دادن یک خواب کوتاه ۳۰دقیقه‌ای هم شانس موفقیت شما را کاهش می‌دهد.

 

محققان در یکی از مطالعات اخیر خود دریافتند افرادی که در هفته ۳۰دقیقه کمتر از بقیه می‌خوابند، ۱۷درصد بیشتر درمعرض چاقی هستند! پس تصورات قدیمی خود راجع به خوابیدن را دور بریزید و خواب خود را متناسب با نیاز خود تنظیم کنید.

امکان بازگشت چاقی همیشه وجود دارد

7.این عادت غذایی را ترک نکردید

غذاهای منجمد با برچسب‌های مناسب به بازار عرضه می‌شوند؛ پس نمی‌توان کسی را به خاطر انتخاب آنها سرزنش کرد. هرچند بسیاری از آنها غذاهای سالمی هستند، اما درواقع دشمن کاهش وزن محسوب می‌شوند. صرف اینکه آنها در اندازه‌های کوچک و به صورت کم‌کالری عرضه می‌شوند، به این معنا نیست که می‌توانید از آنها استفاده کنید.

 

غذاهای منجمد مانند مواد غذایی فرآوری‌شده حاوی مقدار قابل‌توجهی قند هستند. بهتر است از غذاهای تازه و طبیعی که کمترین میزان نگهدارنده را دارند، استفاده کنید.

 

8.برای پاداش دادن به خود راه بدی را در پیش می‌گیرید

اگر به‌تازگی وزن کم کرده‌اید، باید جشن بگیرید! اما اگر در جشن خود به خوردن غذاهای چرب و قندی بپردازید، احتمال دارد که دوباره و خیلی زود وزن اضافه کنید. این نکته به مهمانی‌ها و جشن‌های دیگر هم که در آن حضور دارید، مربوط می‌شود.

 

همه ما دوست داریم که از انواع و اقسام شیرینی‌ها و غذاهای خوشمزه روی میز بخوریم، اما شما که به‌تازگی وزن کم کرده‌اید، بیش از هر چیز باید مراقب برگشت وزن خود باشید.

 

9.دیگر به پروتئین توجه نمی‌کنید

پس از رسیدن به وزن ایده‌آل، برخی عادات غذایی کنار گذاشته می‌شوند. نخوردن پروتئین کافی یکی از این عادات است که معمولا باعث افزایش مجدد وزن می‌شود.

 

دریافت مواد مغذی کافی مانع از تحلیل رفتن عضلات می‌شود، اما اگر به اندازه کافی مواد مغذی نخورید، سطح سوخت‌وساز بدن کاهش می‌یابد. حفظ حجم عضلانی کمک می‌کند سریع‌تر کالری بسوزانید و از شر چربی‌های مازاد بدن خلاص شوید. بدون عضلات، مستعد افزایش وزن ناخواسته خواهید بود.

 

10.داروهای خاص مصرف می‌کنید

اگر به‌تازگی چند داروی جدید برای‌تان تجویز شده و پس از آن دچار اضافه وزن شده‌اید، باید پزشک‌تان را در جریان قرار دهید. داروهای ضد‌افسردگی، قرص‌های ضد‌بارداری، بتا بلاکرها، داروهای ضد‌تشنج و آنتی میگرن، استروئیدها و داروهای درمان آرتریت روماتوئید می‌توانند بر اشتها، متابولیسم و وزن شما اثرگذار باشند. اما نباید خودسرانه مصرف دارو را کنار بگذارید.

 

11.زیادی اهل خوش‌گذرانی هستید

این کاملا طبیعی است که هرازگاهی پس از یک روز سخت کاری با دوستان‌تان خوش بگذرانید. خوردن غذای رستوران‌ها و دسرهای خوش آب و رنگ کافه‌ها در حد اعتدال اشکال چندانی ندارد، اما اگر این کار به یک عادت همیشگی تبدیل شود، می‌تواند به افزایش وزن‌تان بینجامد.

 

12.از التهاب مزمن رنج می‌برید

التهاب مزمن به‌دلیل آلرژی فصلی، آلرژن‌های غذایی پنهان یا خوردن بیش از اندازه غذاهای التهاب‌آور می‌تواند بدترین کابوس شما باشد. التهاب یک واکنش دفاعی طبیعی است که بدن شما برای هدف قرار دادن و خلاص شدن از شر مهاجمان بالقوه درپیش می‌گیرد، اما اگر سیستم ایمنی بدن به‌دلیل این واکنش‌ها مختل شود، ممکن است وزن‌تان تحت‌تاثیر قرار بگیرد.

 

13.از رفتن روی ترازو فرار می‌کنید

پس از ماه‌ها کنترل وزن، تمرینات خسته‌کننده و پیروی از یک رژیم غذایی سخت به هدف خود رسیده‌‌اید. اما بعد از گذشت دو ماه احساس می‌کنید که شلوار جین جدیدتان تنگ شده است. اگر مانند اکثر افراد رژیمی به ورزش و رعایت رژیم غذایی ادامه می‌دهید، اما روی ترازو نمی‌روید، اشتباه می‌کنید.

 

البته عددی که روی ترازو مشاهده می‌شود، تنها راه قضاوت درباره میزان موفقیت شما نیست، تحقیقات نشان می‌دهند کسانی که از ترازو فراری هستند، در مقایسه با دیگران بیشتر وزن اضافه می‌کنند.

امکان بازگشت چاقی همیشه وجود دارد

14.تمام روز را یک‌جا نشسته‌اید

بسیاری از افراد هر روز به مدت طولانی پشت میز می‌نشینند. متخصصان بر این باورند این کار خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی و سرطان را افزایش می‌دهد و باعث مرگ زودرس می‌شود؛ حتی اگر کماکان ورزش کنید و تحرک داشته باشید.

 

در واقع، کسانی که تمرینات خود را به یک جلسه محدود کرده و باقی روز را با نشستن و بی‌تحرکی سپری می‌کنند، بیش از دیگران درمعرض خطرات سلامت قرار خواهند گرفت. به این ترتیب، ممکن است تلاش‌تان بیهوده باشد و به‌تدریج از اهداف کاهش وزن خود دور شوید.

 

15.همچنان کربوهیدرات مصرف نمی‌کنید

کاهش مصرف کربوهیدرات به کاهش وزن آب بدن و از بین بردن وزن اضافی کمک می‌کند؛ اما قطع مصرف کربوهیدرات در طولانی‌مدت ممکن است عوارض جانبی ناخوشایندی به‌دنبال داشته باشد و روال زندگی روزمره شما را با مشکلاتی از قبیل خستگی، تحریک‌پذیری و بی‌حالی مواجه کند، مسائلی که تماما با پرخوری در ارتباط هستند.

 

16.صبحانه نمی‌خورید

خوردن صبحانه مغز را تقویت می‌کند، اشتهای کاذب را از بین می‌برد، روند کاهش وزن را ثابت نگه داشته و به تداوم عضله‌سازی کمک می‌کند. اما تنها در صورتی از این مزایا برخوردار خواهید شد که هر روز صبحانه بخورید. نادیده گرفتن یا حذف مهم‌ترین وعده غذایی روز ممکن است شما را از شر کالری‌های صبحگاهی نجات دهد، اما قطعا باعث می‌شود هنگام ناهار پرخوری کنید تا قار و قور شکم‌تان را برطرف کنید.

 

 


ادامه مطلب ...

برنده و بازنده و تعبیرهای متفاوتی که وجود دارد

برنده و بازنده و تعبیرهای متفاوتی که وجود دارد 

برنده و بازنده همیشه دوسوی یک رقابت هستند و رقابت هم در همه مراحل زندگی و ابعاد مختلفی همیشه جریان دارد . سیدنی. جی. هریس نویسنده ای سرشناس و واقع گراست که رموز برنده شدن را در میدان زندگی می شناسد و برای موفقیت در آن، راه های ساده ای پیشنهاد میکند.

 

اگر برنده بودن را به عنوان هدف زندگی خود انتخاب کرده اید و تاکنون فرصت مطالعه کتاب “برنده و بازنده” این نویسنده را نداشته اید، خلاصه این کتاب می تواند راهنمای خوبی برای شما دوستان باشد. در ادامه برخی از ویژگیهای برنده و بازنده را از نظر خواهید گذراند

وقتی برنده ای مرتکب اشتباه میشود، میگوید اشتباه کردم.
وقتی بازنده ای مرتکب اشتباه میشود، میگوید تقصیر من نبود.

 

برنده بیش از بازنده کار انجام میدهد و در انتها باز هم وقت دارد.
بازنده همیشه آنقدر گرفتار است که نمیتواند به کارهای ضروری بپردازد.

 

برنده به بررسی دقیق یک مشکل می پردازد.
بازنده از کنار مشکل گذشته و آن را حل نشده رها میکند.

 

برنده میگوید، بیا برای مشکل راه حلی پیدا کنیم.
بازنده میگوید، هیچ کس راه حلی را نمیداند.

 

برنده می داند به خاطر چه چیزی پیکار میکند و بر سر چه چیزی توافق و سازش نماید.
بازنده آن جا که نباید، سازش میکند و به خاطر چیزی که ارزش ندارد، مبارزه میکند. 

 

برنده با جبران اشتباهش، تاسف و پشیمانی خود را نشان میدهد.
بازنده می گوید “متاسفم”، اما در آینده اشتباه خود را تکرار میکند.

 

برنده مورد تحسین واقع شدن را به دوست داشته شدن ترجیح میدهد، هر چند که هر دو حالت را مد نظر دارد.
بازنده دوست داشتنی بودن را، به مورد تحسین واقع شدن ترجیح میدهد، حتی اگر بهای آن خفت و خواری باشد.

 

برنده متعهد میشود.
بازنده وعده میدهد.

 

برنده گوش می دهد.
بازنده فقط منتظر رسیدن نوبت خود، برای حرف زدن.

 

برنده از میانه روی و نرمش خود احساس قدرت میکند.
بازنده هرگز میانه رو و معتدل نیست گاهی از موضع ضعف، و گاهی همچون ستمگران فرودست رفتار میکند. 

 

برنده میگوید، باید راه بهتری هم وجود داشته باشد.
بازنده میگوید، تا بوده همین بوده و تا هست همین است. 

 

برنده به افراد برتر از خود، احترام میگذارد، و سعی میکند تا از آنان چیزی بیاموزد.
بازنده از افراد برتر از خود، خشم و نفرت داشته و در پی یافتن نقاط ضعف آنان است.

 

برنده گامهای متعادلی بر میدارد.
بازنده دو نوع سرعت دارد، یا خیلی تند و یا خیلی کند.

 

برنده میداند که گاهی اوقات، پیروزی به بهای بسیار گرانی بدست می آید.
بازنده بسیار مشتاق برنده شدن است، در جایی که نه قادر به برنده شدن و نه حفظ آن است.

 

برنده ارزیابی درستی از تواناییهای خود داشته، و هوشمندانه از ناتوانی های خود، آگاه است.
بازنده از توانایی ها و ناتوانی های واقعی خود بی خبراست.

 

برنده مشکلی بزرگ را انتخاب می کند، و آن را به اجزای کوچکتر تفکیک میکند، تا حل آن آسان گردد.
بازنده مشکلات کوچک را آنچنان به هم می آمیزد، که دیگر قابل حل شدن نیستند.

 

برنده می داند که اگر به مردم فرصت داده شود، مهربان خواهند بود.
بازنده احساس میکند که اگر به مردم فرصت داده شود، نامهربان خواهند شد. 

 

برنده تمرکز حواس دارد.
بازنده پریشان حواس است. 

 

برنده از اشتباهات خود درس میگیرد.
بازنده از ترس مرتکب شدن اشتباه، یادگرفته که اقدام به هیچ کاری نکند.

 

برنده میکوشد تا مردم را هرگز نیازارد، مگر در مواقع نادری که این دل آزاری در راستای یک هدف بزرگ باشد.
بازنده نمیخواهد به عمد دیگران را آزار دهد، اما ناخودآگاه همیشه این کار را میکند. 

 

برنده ثروت اندوزی را وسیله ای برای لذت بردن از زندگی می داند.
بازنده مال اندوزی را هدف خود قرار میدهد،‌ بنابراین گذشته از میزان انباشت ثروت، هیچگاه نمیتواند خود را برنده محسوب کند، و هرگز برنده نمیشود.

 

برنده ترجیح می دهد که، خود را مسئول شکست هایش بداند، و نه دیگران را ولی وقت زیادی را صرف عیب جویی نمیکند.
بازنده شکستهای خود را ناشی از، تبعیض یا سیاست می داند.

 

برنده معتقد است، ما با کارهای درست و اشتباه خود، سرنوشت خویش را تعیین میکنیم.
بازنده بیشتر به قضا و قدر اعتقاد دارد.

 

برنده در چنین موقعیتی احساس میکند که اعتبار خود را برای آینده تقویت می نماید.
بازنده از این که بیش از آنچه می گیرد، بدهد، احساس میکند بازنده است.

 

برنده در هر شرایطی که قرار بگیرد، آرامش و تعادل خود را حفظ میکند.
بازنده اگر از دیگران عقب به ماند، تندخو و خشن میشود، و اگر جلوتر از دیگران باشد، بی احتیاطی میکند.

 

برنده میداند که نارسایی های او جزیی از شخصیت وجودی اوست، در حالی که می کوشد تا آثار ناگوار این نقایص را به زداید هرگز تاثیر آنها را انکار نمیکند.
بازنده از این که خود و یا دیگران به نقایص وی آگاهی یابند، هراسان است.

 

برنده در چنین شرایطی آزادانه، رنجش و آزردگی خود را بیان نموده، تخلیه ی احساسی میکند، سپس مساله را به فراموشی می سپارد.
بازنده هنگامی که از دیگران بدرفتاری میبیند، خشم و ناخشنودی خویش را به زبان نمی آورد و زجر می کشد، و با انتقام گرفتن از خود، شرایط بدتری را پدید می آورد.

 

برنده میداند که کدام تصمیم ها را به طور مستقل بگیرد، و کدام یک را پس از مشورت با دیگران بازنده نسبت به برندگان حسادت کرده، و دیگر بازندگان را حقیر میشمارد .
بازنده به “استقلال” خود می بالد، در حالیکه به واقع در حال خونسردی است. و به کار گروهی خود می بالد، در صورتی که در حال دنباله روی است، و اراده ای از خود ندارد.

 

برنده می داند که هر قاعده ای در هر کتابی را می توان نادیده انگاشت جز یکی، “همانی که هستی و میخواستی، باش” ، تنها برگ برنده، در دنیا همین است.
بازنده فکر میکند که برای بازنده شدن و برنده شدن قوانینی وجود دارد.

 

برنده روی پای خود می ایستد و از اینکه دیگران، به وی تکیه کنند، احساس تحمیل شدن نمی کند.
بازنده به کسانی که از خودش قوی ترند، تکیه میکند و عقده های خود را بر سر افراد ضعیفتر از خویش خالی میکند.

 

برنده نسبت به فضای اطراف خود حساس است.
بازنده فقط نسبت به احساسات خود حساس است.

 

برنده در وجود یک آدم بد، خوبی ها را می جوید و روی همین قسمت کار میکند.
بازنده در وجود یک انسان خوب، بدی ها را می جوید. از این رو، به سختی میتواند با دیگران همکاری کند.

 

برنده در عین حال که تعصبات خود را میپذیرد، تلاش میکند که در هنگام قضاوت کردن بر این تعصبات غلبه کند.
بازنده منکر وجود هرگونه تعصب در خود است، و بنابراین در سراسر عمر، اسیر تعصبات خویش خواهد بود.

 

برنده هراسی ندارد از اینکه دریک موقعیت ضد و نقیض قرار گیرد، زیرا درافکارش خللی وارد نمی شود.
بازنده سازگار شدن با موقعیتهای ضد و نقیض را به کار شایسته ترجیح میدهد.

 

برنده بازی سرنوشت، و این حقیقت که شایستگی ها را همواره پاداشی نیست، بی آنکه دیدگاهی بدبینانه داشته باشد، درک میکند.
بازنده بی آنکه بازی های سرنوشت را درک نماید، بدگمان است.

 

برنده میداند که چگونه میتوان جدی بود، بی آن که خشک و رسمی باشد.
بازنده غالبا خشک و رسمی است زیرا، فاقد توانایی جدی بودن است.

 

برنده آنچه را که ضرورت دارد، با متانت لازم انجام می دهد، و توان خود را برای راه حل هایی ذخیره می کند که، در آنها از حق انتخاب برخوردار است.
بازنده آنچه را که ضرورت دارد، با حالتی اعتراض آمیز انجام می دهد، و هیچ توان و نیرویی را برای گرفتن تصمیمات اخلاقی مهم باقی نمی گذارد.

 

برنده ارزش های اخلاقی را، به عنوان تنها منبع قدرت حقیقی می شناسد.
بازنده چون در باطن، برای ارزشهای اخلاقی احترام اندکی قایل است، بیش از ظرفیت خویش در جهت کسب منابع قدرت بیرونی تلاش میکند.

 

برنده سعی میکند که رفتارهای خود را براساس نتایج منطقی آنها قضاوت کند، و رفتارهای دیگران را، براساس قصد و نیت آنها ارزیابی کند.
بازنده رفتارهای خود را براساس قصد و نیت خویش و رفتارهای دیگران را براساس نتایج آنها ارزیابی میکند.

 

برنده دیگران را نکوهش می کند ولی آنها را می بخشد.
بازنده چنان بزدل است که قادر به نکوهش دیگران نیست، و چنان حقیر است که قادر به بخشیدن دیگران هم، نیست.

 

برنده پس از بیان نکته ی اصلی مورد نظرش، لب از سخن فرو می بندد.
بازنده آنقدر به صحبت ادامه می دهد، که نکته ی اصلی را فراموش میکند.

 

برنده هر امتیازی را که بتواند بدهد، می دهد جز این که اصول بنیادی خود را فدا کند.
بازنده به خاطر هراس از دادن امتیاز به لجاجت خود ادامه می دهد، و این در حالی است که اصول بنیادی اش رفته رفته از بین می رود.

برنده ضعفهای خود را به خدمت توانایی هایش می گیرد.
بازنده توانایی های خود را هدر میدهد، زیرا که آنها را در خدمت ضعفهای خود به کار می گیرد.

 

برنده در برابر افراد سودمند و ناتوان، یکسان عمل میکند.
بازنده به تملق قدرتمندان پرداخته و ضعفا را تحقیر میکند.

 

برنده میخواهد مورد احترام دیگران باشد، اما ذهنش را درگیر آن نمیکند.
بازنده برای رسیدن به این هدف، دست به هر کاری میزند، اما سرانجام، با شکست روبه رو می شود و به هدف اش نمی رسد.

 

برنده حتی زمانی که دیگران وی را به عنوان یک خبره می شناسند، می داند که، هنوز خیلی چیزها را نمیداند.
بازنده میخواهد که دیگران او را یک خبره بدانند، و این نکته که “بسیار کم می داند” را، هنوز نیاموخته است.

 

برنده گشاده روست، زیرا که میتواند بی آنکه خود را تحقیر کند، بر خطاهای خویش بخندد.
بازنده چون حتی در خلوت خویش، خود را پست و حقیر می شمارد، در حضور دیگران نیز قادر به خندیدن بر خطاهای خود نیست. 

 

برنده نسبت به ضعفهای دیگران، غمخواری میکند، زیرا ضعفهای خود را درک نموده و آنها را پذیرفته است.
بازنده دیگران را به دلیل ضعفهایشان خوار و خفیف می شمارد، زیرا وجود ضعف در درون خود را، انکار نموده و پنهان میکند.

 

برنده هر کاری که از دست اش بر آید انجام میدهد، و اگر سرانجام شکست خورد، به معجزه امید می بندد.
بازنده بدون آنکه کوچکترین تلاشی کند، به انتظار معجزه می نشیند.

 

برنده هنگامی که می بیند راهی را که در پیش گرفته است، با مسیر زندگانی او سازگار نیست، هراس از ترک کردن آن، ندارد.
بازنده “نیمه ی راهی” را در پیش گرفته و به آن، ادامه می دهد و اهمیتی نمیدهد که به کجا منتهی می شود.

 

برنده تا دم مرگ بیشتر از آنچه که از دیگران میگیرد، می دهد.
بازنده تا پای جان از این توهم دست بر نمیدارد که، “پیروزی” یعنی بیش از آنچه که می دهی، بستانی.

 

ترجمه و نگارش : خانم الهام مصلح راد

 

 


ادامه مطلب ...