هفت صبح

گلچین اخبار و اطلاعات روز

هفت صبح

گلچین اخبار و اطلاعات روز

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستند

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستند 

ستاره های پولدار زمان های نه چندان دور که دیگر در این دنیا نیستند . نشریه اقتصادی “فوربس” همه ساله فهرست شخصیت‌های فقیدی را منتشر می‌کند که هنوز بیشترین درآمدها را دارند. این نشریه بر اساس صحبت با متخصصان و بررسی برگه‌های مالیاتی بازماندگان این افراد فهرست خود را تنظیم کرده است.

 

مایکل جکسون

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستنددر صدر فهرست نشریه اقتصادی “فوربس” مایکل جکسون، خواننده بزرگ پاپ آمریکا قرار دارد با ۱۴۰ میلیون دلار درآمد. او که با عنوان “پادشاه پاپ” مشهور است، در سال ۲۰۰۹ درگذشت. مایکل جکسون از پنج‌سالگی وارد دنیای موسیقی شد و ۴۵ سال فعالیت کرد.

الویس پریسلی

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستندپس از مایکل جکسون، الویس پریسلی، خواننده و هنرپیشه فقید آمریکایی قرار دارد. این “سلطان راک‌اند‌رول” که یکی از موفق‌ترین شخصیت‌ها در موسیقی آمریکا در قرن بیستم است، از اکتبر ۲۰۱۳ تا اکتبر ۲۰۱۴ در مجموع ۵۵ میلیون دلار درآمد داشته است. مرگ الویس پریسلی در سن ۴۲ سالگی به محبوبیت‌ او در میان هواداران‌اش خاتمه نبخشید و فروش آثار او همچنان ادامه دارد.

چارلز شولتس

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستندچارلز شولتس، کاریکاتوریست فقید آمریکایی، در فهرست نشریه اقتصادی فوربس با ۴۰ میلیون دلار درآمد سالانه در رده سوم قرار دارد. این طراح بزرگ خالق اثر فراموش نشدنی کمیک “استریپ پیناتز” است. چارلز شولتس در سال ۲۰۰۰ میلادی در پی ابتلا به سرطان درگذشت.

الیزابت تیلور

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستندالیزابت تیلور که بازیگری را از ۹ سالگی آغاز کرده بود، در دوران هنری‌اش برنده دوجایزه اسکار شد. این بازیگر یهودی‌تبار آمریکایی با بازی در فیلم‌هایی چون “کلئوپاترا”، “چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد” و “گربه روی شیروانی داغ” به یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین چهره‌های سینمای جهان تبدیل شد.

 

الیزابت تیلور با ۲۵ میلیون دلار درآمد سالانه مقام چهارم را در جدول نشریه اقتصادی فوربس یافته است.

باب مارلی

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستندگرچه باب مارلی، خواننده رِگِی، ترانه‌سرا، نوازنده گیتار و فعال اجتماعی، در سال ۱۹۸۱ درگذشت، درآمد او در سال ۲۰۱۴ میلادی به ۲۰ میلیون دلار افزایش یافته است. باب مارلی از برجسته‌ترین چهره‌های معاصر جامائیکا است. او در ۳۶ سالگی درگذشت.

مرلین مونرو

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستندمرلین مونرو بازیگر، خواننده و مانکن مشهور آمریکایی با ۱۷ میلیون دلار درآمد سالانه، در فهرست جدید نشریه اقتصادی فوربس در رده ششم قرار دارد. او ۵۲ سال پیش در اوج محبوبیت و در سن ۳۶ سالگی درگذشت.

 

دلیل رسمی مرگ وی “خودکشی در پی مصرف بیش از حد داروهای آرام‌بخش” اعلام شد. زیبایی و بی‌پروایی مریلین مونرو او را به نماد جذابیت جنسی در دهه ۱۹۵۰ میلادی تبدیل کرد.

جان لنون

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستند۳۳ سال پس از قتل جان لنون، خواننده، ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز گروه بیتلز در نیویورک، هنوز درآمد سالانه او ۱۲ میلیون دلار است و به همین دلیل در رده هفتم نشریه فوربس قرار دارد. او که از اعضای موسس گروه بیتلز بود در خانواده‌ای کارگری در لیورپول بریتانیا به دنیا آمد و در همان شهر نیز رشد کرد.

آلبرت اینشتین

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستندآلبرت اینشتین که در سال ۱۹۵۵ به مرگ طبیعی درگذشت، در سال ۲۰۱۴ میلادی ۱۱ میلیون دلار درآمد داشته و به همین دلیل در رده هشتم نشریه فوربس قرار دارد. این دانشمند آلمانی فیزیک و صاحب “نظریه نسبیت” در سال ۱۹۲۱ جایزه نوبل فیزیک را به خاطر خدمات‌اش به فیزیک نظری دریافت کرد.

تئودور گایزل

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستندتئودور گایزل که کارتونیست و داستان‌نویس کودکان بود در سال گذشته میلادی ۹ میلیون دلار درآمد داشته است. این نویسنده آمریکایی ۴۶ کتاب کودک منتشر کرد که اغلب شخصیت‌های آنها تخیلی و شعرگونه بودند. تئودور گایزل که در سال ۱۹۸۴ برنده جایزه پولیتزر شد، در سال ۱۹۹۱ در گذشت.

بروس لی

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستندبروس لی که در ۲۷ نوامبر سال ۱۹۴۰ در محله چینی‌های سانفرانسیسکوی آمریکا به دنیا آمده بود، در سال ۱۹۷۳ در پی یک تومور مغزی درگذشت. او استاد هنرهای رزمی، بنیادگذار سبک رزمی “جیت کان دو” و بازیگر سینما بود. درآمد او در سال ۲۰۱۴ برابر ۹ میلیون دلار بود.

استیو مک‌کوئین

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستند۳۰ سال پس از مرگ استیو مک‌کوئین، او هنوز به عنوان “سلطان خونسردی” مشهور است. استیو مک‌کوئین که در سال ۱۹۶۶ به خاطر بازی در فیلم “دانه‌های شن” نامزد دریافت جایزه اسکار شد، در سال ۲۰۱۴ میلادی درآمدش ۹ میلیون دلار بوده است. از فیلم‌های مشهور او “پاپیون” و “فرار بزرگ” بودند.

جیمز دین

ستاره های پولداری که دیگر در این دنیا نیستندجیمز دین در سال ۱۹۵۵ هنگامی که فقط ۲۴ سال داشت در پی یک حادثه رانندگی کشته شد. حدود ۶۰ سال پس از مرگ جیمز دین، او هنوز بر طبق جدول نشریه اقتصادی فوربس هفت میلیون دلار در سال درآمد دارد. این بازیگر آمریکایی تحصیل کرده رشته تآتر در دانشگاه یوسی‌ال‌ای آمریکا و نامزد دو اسکار بازیگری بود.

 

 


ادامه مطلب ...

عشقی که منجر به ازدواج شد و دیگر هیچ

عشقی که منجر به ازدواج شد و دیگر هیچ 

عشق و عاشقی هم عالم خودش را دارد . انسان ها عاشق هم میشوند ازدواج میکنند و برخی هم جدا میشوند. اما ماجرای زیر را بخوانیم: توی حیاط دانشگاه دیدمش، پسر خوب و موجهی بود. خوش سر و زبون و خوش تیپ. تو اولین برخورد متوجه شدم اونم از من خوشش اومده!

 

هر چند رشته هامون مختلف بود و سر کلاس نمی دیدمش اما بالاخره سلف و کتابخونه و راهرو ها و نگاه های یواشکی کار دستم داد. یهو دیدم به دیدنش عادت کردم!ارتباطمون بیشتر شد، گاهی حضوری و بیشتر تلفنی و پیامکی وخلاصه هرجایی که می شد با هم باشیم.

 

چند ماه گذشت و دیگه حسابی وابستش شدم تا اینکه بحثمون جدی شد و به فکر ازدواج افتادیم. من تهرانی بودم و اون شهرستانی. قرار شد با خانوادش به تهران بیان برای خواستگاری.

 

دل تو دلم نبود و فکر می کردم این اتفاق یعنی آخر خوشبختی. وقتی در خونه رو باز کردم، از دیدن افرادی که پشت در بودن خشکم زد. یادمه خواستگاری خواهرم فقط دو سه نفر اومده بودن اما گویا در شهر پسری که دلباخته اش شده بودم رسم فرق می کرد. نزدیک به ده نفر!

 

این اولین تفاوتی بود که من دیدم. اون روز به نظرم عادی اومد. مثل خیلی تفاوت های مهم تر که خانوادم متوجه شدن و به من گفتن و من گفتم: من باید با این پسر ازدواج کنم. حالا که از یک زندگی پر از اختلاف و دعوا خسته شدم و دیگه اثری از عشق دیروز نیست، متعجبم که چطور متوجه نشدم با این همه اختلاف فرهنگی و مخالفت خانواده ها و تفاوت های اعتقادی، من و اون نمی تونستیم باهم خوشبخت باشیم.

 

کاش یکی اون روز ها من رو از خواب بیدار می کرد …

عشقی که منجر به ازدواج شد و دیگر هیچ

ماجرایی که خواندید، نه قصه بود و نه افسانه! صحبت های یکی از دوستان بود که بعد از هفت سال زندگی مشترک، و با وجود پشت سر گذاشتن مشکلات زیاد، نتوانست زندگی اش را حفظ کند و تصمیم گرفت یک پایان تلخ را به تلخی بی پایان ترجیح دهد.

 

هنوز بعد از چند ماه جدایی، رد پای سال های سختی که گذرانده در حرف ها و آه هایش پیداست. هفت سال از بهترین روزهای جوانی اش به پای علاقه ای گذاشته شد که بدون هیچ گونه منطق و دلیل درستی به وجود آمد. همان داستان تکراری عشق در یک نگاه!

 

ازدواج یعنی انتخاب یک شریک همه جانبه! شما اگر قرار باشد چند میلیون پول را با کسی شریک شوید تا کار اقتصادی بکنید، آیا بدون فکر و منطق پیش می روید؟ چطور می توانید برای شراکت مادام العمر و همه جانبه ی ازدواج، به لرزیدن دلی و بالا رفتن ضربان قلبی اکتفا کنید؟

 

البته از طرفی نمی توان انتظار داشت که بدون علاقه و محبت، با کسی پای سفره ی عقد بنشینید. شاید حفظ توازن بین کشش های احساسی و تصمیم گیری منطقی، مهم ترین عامل یک ازدواج موفق باشد.

 

سن ازدواج یعنی سال های جوانی، روزهای هیجان و قلیان احساس است. یک جوان بیشتر تحت تاثیر هیجاناتش قرار می گیرد و این اصلا بد نیست اما مشکل زمانی ایجاد می شود که این هیجانات زندگی او را اداره کنند.از انتخاب رشته تحصیلی گرفته تا شغل و انتخاب همسر، همگی نیازمند تعقل و البته علاقه است. توانایی که بسیاری از جوانان نیاموخته اند.

 

مهارت انتخاب عاقلانه البته با وجود دوست داشتن و میل باطنی، مهارت مهمی در زندگی محسوب می شود که از سنین کودکی باید آموخت. اما این بدان معنی نیست که شما به عنوان یک جوان تقصیر را گردن کمبودهای تربیتی بگذارید و بگویید:من نمی توانم و حال که دلباخته ام باید ازدواج کنم!

 

یکی از ویزگی های هیجان این است که زود خاموش می شود و آنوقت عقل مصلحت اندیش سر و کله اش پیدا شده و زندگی عاشقانه تان را پر از علامت سوال های بی پاسخ می کند.

 

شاید یکی از بهترین راه ها برای جلوگیری از دلدادگی های غیر اصولی ازدواج به موقع باشد. اما به نظر من حفظ خطوط قرمز در روابط و دوری از موقعیت های گناه خود می تواند به کنترل هیجانی که ممکن است به انتخاب نا صحیح منجر شود، کمک کند.

 

مهم این است شما بدانید که تمام نگاه های یواشکی و قرارهای سر کوچه درختی و متن های عاشقانه که برای هم می نویسید، وقتی زیر یک سقف بروید و بخواهید “زندگی” کنید، کاربری خود را از دست می دهند. آنوقت باید “فن زندگی مشترک” را بلد باشید.

 

گاهی این بلد بودن به تنهایی کافی نیست چون هر چه تلاش می کنید به نتیجه نمی رسید. مثل باغبانی که فن باغبانی را خوب می داند اما بذری که کاشته، بذر خرابی است. هر چه به او برسد، به بار نمی نشیند. انتخاب غلط شریک زندگی حکم همان بذر خراب را دارد که به بار نمی نشیند.

 

شاهد این ادعا آمار بالای طلاق مخصوصا در چند سال اول بین زوج هایی است که یکدیگر را عاشقانه و بدون توجه به روحیات هم و شرایط زندگی، انتخاب کردند. خیلی زود “دوستت دارم”ها تبدیل به “نمی خواهم ریختت را ببینم” می شود اگر عشق و محبت بر پایه ی شناخت و آگاهی نباشد.

 

شما جوانی که در چنین پیچ و خم های زندگی قرار دارید و بر سر مصلحت انتخاب همسر آینده، عشق عجولانه را بر دوراندیشی ترجیح داده و آنطور که باید تفکر همه جانبه نکرده اید، امیدواریم نخواهید راه طی شده دیگران را دوباره بیازمایید. چون زندگی فرصت آزمون و خطاهای تا این حد و اندازه بزرگ نیست …

 

 


ادامه مطلب ...