پنهان کاری و مخفی کاری در زندگی مشترک زوجین چه جایگاهی دارد ؟ آیا پنهان کاری تایید میشود ؟ آیا ما جدای از شریک زندگیمان باید چیز مخفی داشته باشیم ؟ رازی که نمیدانید به زبان بیاورید یا آن را فراموش کنید؟ درگیری سخت و سهمگین هر روزهای با خودتان دارید درباره به زبان آوردن یک راز بزرگ؟ به راهکارهای ما توجه کنید و زندگی آرامتری در پیش بگیرید.
در یک رابطه تمام و کمال، شما مجبور نیستید رازی را از محبوب?تان دور نگه دارید و نباید بترسید که او نیز رازی را از شما مخفی نگاه دارد.
همانطور که زندگی شما، مثل یک کتاب باز در مقابل چشمهای اوست، زندگی او نیز چنین وضعیتی دارد اما ما در یک دنیای واقعیواقعیواقعی زندگی میکنیم. جایی که حتی خوشبختترین زوجهای جهان نیز رازهای بزرگ?شان را از یکدیگر مخفی نگاه میدارند.
برای بیشتر ما، بزرگترین راز در زندگی زناشویی، خیانت است،اما واقعیت اینجاست که حتی کوچکترین رازهای جهان میتواند رابطه شما را با بحران مواجه کند و خب، چه مرزی میان رازهای خطرناک با رازهای ویژه وجود دارد؟ نباید فراموش کنیم که این رازهای ویژه، همانهایی هستند که شما را به یکدیگر نزدیک میکنند. صبر کنید ببینیم کارشناسان این حوزه، چه نظری دارند.
رازهای ویژه؛ رازهایی که باید بگوییم اگر دنبال رابطهای سالم میگردید – که همهمان در همین گروه قرار میگیریم- باید کمترین میزان پنهانکاری در رفتارتان وجود داشته باشد. اگر راز بزرگی که مخفی کردهاید روی زندگی شریک زندگیتان تاثیر میگذارد، او حق دارد تا بداند.
میرا کرشینبوام، یکی از کارشناسان رابطه و نویسنده کتاب «آیا، او، خودش است؟» چنین نصیحتی میکند. او میگوید: «هر آنچه در گذشته شما وجود دارد که دانستنش الزامی است، مثل تاخیر در پرداخت وام، گذراندن یک دوره درمان سخت، سوءاستفاده جنسی یا احساسی،حق طبیعی اوست که در جریان قرار گیرد.
یا هر آنچه که امروز وجود دارد و بر آینده? رابطه?تان? تاثیر میگذارد، شبیه به ترس از بیماری یا خطر احتمالی از طرف یک فرد، در همین رده قرار میگیرد.»از آنجایی که بیشتر زوجها دیرتر به این رازها پی میبرند، نگهداری آنها باعث میشود آینده ازدواج?تان با خطر دوجانبهای تهدید شود.
زمانی که ابرها کنار روند و حقیقت برملا شود، زمانی که شوک اولیه گذشت و حتی بحران اولیه برطرف شد ناگهان بحث عدم اطمینان و خیانت به میان میآید. نمونهاش خاطرهای که کارن تعریف میکند؛ زن ۳۹ سالهای با ۲ فرزند. او میگوید: «همسرم یک وبسایت طراحی کرده بود و خردهفروشی میکرد.
به من اطمینان داده بود که همه چیز خوب پیش میرود و نیازی به نگرانی من نیست و خب من با خودم گفتم بعد از چند سال میتوانم در خانه بنشینم و نگران پول درآوردن نباشم و تنها از بچههایم مواظبت کنم.» اما یک سال پیش، کارن متوجه شد همسرش با مشکل مالی وحشتناکی روبرو شده و نیز یک میلیون دلار بدهی بالا آورده است.
آنها مجبور شدند خانه?شان را بفروشند تا جلوی به زندان رفتن همسرش را بگیرند. چه زمانی این راز برملا شد؟ زمانی که همسر کارن به خانه آمد، منمن کرد و گفت باید کار دومی انتخاب کند.
«ترسیدم، خیلی ترسیدم.» از آن اتفاق گذشت و کمتر از یک سال بعد، آنها در شهری جدید،خانهای کوچک اجاره کردند و زندگیشان را از نو ساختند اما کارن همچنان احساس عصبانیت، خیانت و آسیبدیدگی وحشتناک میکرد.
«او گفت که به من نگفته، چون فکر کرده که خودش از پس کارها برمیآید و احساس خجالت میکرد که به من بگوید از پس چرخاندن زندگی خانوادهاش برنمیآیداما من نمیتوانم باور کنم که تمام آن سالها مرا در نادانی نگه داشته است.»
در مواجهه با چنین رازهای بزرگی که ناگهان سر راه شما قرار میگیرد، طبیعی است اگر اولین سوال تان این باشد: «چرا به من نگفتی؟ مگر قرار نبود من اولین کسی باشم که این موقعیت را درک کند؟»
اما بیشتر مردها رازهایی از این دست را حفظ میکنند و کارشناسان میگویند آنها برای حفظ وجهه خودشان دست به چنین کاری میزنند. مردانی شبیه به همسر کارن، ترجیح میدهند تا ظاهر قوی خودشان را حفظ کنند و نشان دهند که همهچیز تحت کنترل شان است.
آنها فکر میکنند با به زبان آوردن مشکلات شان در محل کار یا در پول درآوردن، شما دست از دوستداشتن شان برمیدارید و با دیده تحقیر و ناتوانی به آنها نگاه میکنید. آنها از آشفتگی پس از رو شدن رازهایشان میترسند و بیشترشان تصور میکنند اگر در مقابل رازهایشان سکوت کنند،از جنگ احتمالی جان سالم بهدر میبرند.
«مردها سعی میکنند در مقابل بروز احساسات همسران شان محتاط باشند و تا حد ممکن از درگیرشدن با آنها پرهیز کنند.» دکتر اسکات هالتزمن، نویسنده کتاب «رازهای مردان متاهل شادمان» چنین جملههایی را به زبان میآورد و میگوید:«مردان سعی میکنند تا زنان?شان را با رازهایشان نترسانند و خب، همیشه هم اوضاع را بدتر میکنند.»
داستانی که در ادامه میآید، ماجرای مردی است که با به زبان نیاوردن رازش، زندگی زناشوییاش را تا مرز طلاق پیش برد. داستانی که از زبان داون، زنی ۴۵ ساله و مادر ۳ فرزند میشنویم:«چند سال پیش، همسرم، پائول، از من پرسید: اشکالی ندارد اگر یکی از دوستانم ماشین ما را قرض بگیرد؟
من نگاهی به بیمهنامهمان انداختم و فهمیدم اجازه نداریم ماشین را به راننده دیگری قرض بدهیم و گفتم نه اما پائول به هر حال ماشین را قرض داد. دوست پائول با یک عابر پیاده تصادف کرد و خب،در همان ابتدا پائول فکر کرد که میتواند بهتنهایی از پس این ماجرا بربیاید.
با پلیس و بیمه کنار بیاید اما وقتی آن عابر پیاده تصمیم گرفت تا از ما شکایت کند، پائول چارهای نداشت تا این راز را به من بگوید. به من، به عنوان همسر و به عنوان یک وکیل. احساس کردم زمین زیر پایم خالی شده.»
به هر حال آنها به خاطر همان ماجرای به ظاهر کوچک، بارها به مشاور خانواده رفتند و ساعتها بحث پشتسر گذاشتند تا این ماجرا حل شود. اما حتی اگر فکر میکنید که راز شما خیلی کوچک است باید با طرف مقابل خود صادقانه رفتار کنید.
مخصوصا اگر به این ماجرا توجه نشان میدهدو مدام دربارهاش سوال میپرسد: «وقتی احساس کردید که با فردی به رابطهای جدی و منتهی به ازدواج روبرو هستید و او مدام از شما سوال میپرسد، خونسردیتان را حفظ کنید، بنشینید و از او بپرسید: ماجرایی هست که بخواهی بیشتر دربارهاش بدانی و فکر میکنی به تو نگفتهام؟»
دکتر هارویل هندریکس، نویسنده کتاب «عشقی که میخواهید» چنین توصیهای میکند. توصیهای که تا آخر عمر زناشویی به کارتان میآید. هر چقدر رازهای زندگی عاطفیتان دیرتر رو شوند، تاثیری ماندگارتر و عمیقتر برجا میگذارند.
دکتر هندریکس میگوید:«نهتنها طرف مقابل شما نیاز به تمام اطلاعات زندگیتان دارد تا تصمیم هوشمندانهای درباره ادامه ارتباط بگیرد، بلکه او از میزان اعتمادی که به او دارید هیجانزده خواهد شد.
چرا که با به زبان نیاوردن چنین رازهایی، درواقع به او پیغام میدهیدکه به اندازه کافی باهوش نیست، بخشنده نیست و به اندازه کافی شما را دوست ندارد که با چنین ماجرایی کنار بیاید.» کرشینبوام، به این نگاه، یک جمله دیگر نیز اضافه میکند: «در این صورت او از اعماق قلبش احساس زخمخوردگی میکند.»
زندگی مشترک فقط عشق و عاشقی نیست , زندگی مشترک باید دارای خصوصیات بسیار دیگری نیز باشد تا دو انسان بتوانند با هم زندگی کنند . برای شروع زندگی مشترک تنها عشق کافی نیست؛
یعنی حتی اگر عشق دو طرف واقعی باشد و همدیگر را به خاطر لیاقت ها، توانایی ها و مهارت های اجتماعی و فردی دوست داشته باشند باز هم باید مهارت هایی را پیش از ازدواج بیاموزند تا بتوانند به خوبی دوران پیش رو را مدیریت کنند و باعث آرامش، امنیت و افتخار یکدیگر شوند. چراکه اختلاف خیلی از زوج ها از آنجایی شروع می شود که همدیگر را به درستی نمی شناسند.
علایق همدیگر را نمی دانند و سوالات درستی از همدیگر نمی پرسند تا به این شناخت برسند.اگر می خواهید ارتباطی سالم، منطقی و پربار داشته باشید، یادگیری مهارت های ارتباطی را جدی بگیرید. مهارت های ارتباطی فرصتی است برای تعیین چارچوب های زندگی مشترک و پاسخ مثبت دادن به احساسات و عواطف همسر.
علامت این که کسی مهارت های ارتباطی کافی ندارد این است که معمولا سخنان و رفتارهای نسنجیده هر چند کوچک و به شوخی دارد که می تواند یک دلخوری بزرگ به وجود آورد و شیرینی روابط را کم کند. بخشی از این مهارت ها را می توانید با شناخت بیشتر از روحیات و تمایلات ساده و پیش پا افتاده همسرتان به دست آورید.
باور کنید که گاهی زوج ها سال های سال کنار هم زندگی می کنند بدون آنکه بدانند کدام رفتار یا حرکت شان دل همسرشان را می آزارد یا همسرشان دوست دارد هر روز چه برخوردی از آنها ببیند. همین توقعات کوچک برآورده نشده گاهی می تواند کوهی از مشکلات را درست کند که حل آنها واقعا دشوار است.
اگر در آستانه ازدواج هستید یا جزو تازه عروس و دامادها به شمار می روید، این سوالات را از یکدیگر بپرسید تا دچار سوء تفاهم های رایج نشوید.
این پرسشنامه که شما می توانید آن را کنکور زندگی مشترک بدانید، برای پر کردن جای خالی شناخت متقابل زوجین از یکدیگر طراحی شده و در اختیار شما قرار گرفته است.
ممکن است در نگاه اول سوالات پرسشنامه را بدیهی و پاسخ دادن به آن را کاری بیهوده تصور کنید اما به شما اکیدا توصیه می کنیم پرسشنامه را به دقت مطالعه کنید و به پرسش های صادقانه پاسخ بدهید، اگر شما و همسرتان صادقانه به این سوالات پاسخ دهید، می توانید مطمئن باشید که ازدواج خوبی در انتظار شما خواهد بود.
اگر می خواهید شناخت خود را از همسرتان بیشتر کنید و زندگی بهتری برای خود بسازید، این 27سوال زیر را با دقت پاسخ دهید و از نامزدتان هم بخواهید که به آن پاسخ دهد.
1- وقتی به خانه بازمی گردی، سه کاری که انتظار داری برایت انجام دهم یا سه جمله ای که دوست داری بگویم، چیست؟
2– وقتی با هم تنها هستیم، گفتن چه حرفی تو را به شدت ناراحت می کند؟
3- وقتی در یک جمع خانوادگی یا دوستانه حضور داریم، گفتن چه حرفی تو را به شدت ناراحت می کند؟
4- چه چیزی در صحبت کردن من وجود دارد که تو آن را تحمل می کنی؟
5- چه موردی در صدا یا سبک ارتباط برقرار کردن من وجود دارد که باعث می شود تو مایل باشی زمان “بیشتری” را با من بگذرانی؟
6- چه چیزی در صدا یا سبک ارتباط برقرار کردن من وجود دارد که باعث می شود تو مایل باشی زمان “کمتری” را با من بگذرانی؟
7- درباره بحث کردن یا مشاجره کردنمان احساس تو چیست؟
8- چه حرفی را حتی در زمان عصبانیت، هرگز نباید به تو بگویم؟
9- زمانی که واقعا نیاز دارم توجه و تمرکزت را به یک موضوع جلب کنم باید چه کار کنم یا چه بگویم؟
10- چه چیزی برای تو علامت خطر است که موجب می شود تصور کنی کیفیت ارتباط ما بد شده است؟
11- انجام کدام سرگرمی یا وقت گذرانی می تواند ما را به هم نزدیک تر کند؟
12- انتظار داری در 5سال آینده کیفیت روابط ما در چه وضعی باشد؟
13- بزرگ ترین درسی که می توانم از تو یاد بگیرم چیست؟
14- زمانی که احساس می کنی از طرف همسرت آزرده شده ای چه کار می کنی و چه می گویی؟
15- در صورتی که بخواهی من را فریب دهی چه می گویی و چطور رفتار می کنی؟
16- زمانی که واقعا تو را آزرده کرده باشم، گفتن چه حرفی یا انجام چه کاری باعث می شود مرا ببخشی؟
17- از نظر تو چه چیزی واقعا زندگی مشترک ما را می تواند ویران کند؟
18- کدام یک از ضعف های من را پذیرفتی و دیگر موجب اذیت تو نمی شود و فکرت را مشغول نمی کند؟
19- سه نگرانی که درباره وضعیت روانی، احساسات یا رفتارهای من داری کدام است؟
20- کدام یک از عادت های من تو را آشفته می کند و می رنجاند؟
21- در صورتی که تو را آزرده باشم چطور پاسخم را می دهی (تنبیه یا سرزنش می کنی؟)
22- خاص ترین ویژگی اخلاقی تو چیست که من باید بدانم؟
23- در صورتی که قادر نباشم یکی از دوستان یا نزدیکان تو را تحمل کنم، عکس العمل تو چه خواهد بود؟
24- باید چه کار کنم که احساس کنی واقعا دوستت دارم؟
25- موقع غذا خوردن دوست داری در چه فاصله ای و با چه زاویه ای نسبت به هم بنشینیم؟
26- به نظر تو ابراز عواطف و علاقه من نسبت به تو، در جمع باید چگونه باشد؟
27- در صورتی که موقتا نخواهی توسط من نوازش شوی، این مطلب را چطور به من می گویی؟
حالا وقت تعامل است
حالا که هم شما و هم همسرتان به سوالات پرسشنامه “ارتباط موفق” پاسخ داده اید وقت آن رسیده است که پاسخ بسیاری از سوالات خود درباره ویژگی های اخلاقی، علایق و خواسته های همسرتان را در پاسخ او به این پرسشنامه جست و جو کنید.
حالا وقت تعامل است؛ زمان آن رسیده است که اختلاف نظرها در موارد ارتباطی و زندگی مشترک تان را با یکدیگر در میان بگذارید و به رفع سوء تفاهم ها و اختلاف ها بپردازید.
در این مرحله بهترین مشاور برای بهبود زندگی مشترک، خودتان هستید اما اگر بعد از بررسی پاسخ ها به این نتیجه رسیدید که سطح اختلاف نظرتان زیاد است بهتر است با مشاوران خانواده این موضوع را در میان بگذارید و زندگی تان را زیباتر کنید.
ما به شما تغییرات کوچکی را معرفی می کنیم که در صورت به کار گرفتن آنها تغییرات بزرگی در زندگی شما به وجود خواهد آمد . چیزی که باید بدانید این است که لازم نیست از همان ابتدای کار تغییراتی بزرگ ایجاد کنید. تغییرات کوچک و ساده معمولاً بهترین راه برای پیش رفتن هستند چون پایدار و قابلکنترلاند و بعد از کمی تلاش برای آنها زود خسته نخواهید شد.
۱. ساعتتان را نیم ساعت زودتر کوک کنید.
هیچوت وقت کافی در یک روز نخواهید داشت، مخصوصاً وقتی میخواهید کاری جدید شروع کنید. شاید دوست داشته باشید یک داستان بنویسید، ورزش کنید وقتی برای دعا و مدیتیشن بگذارید.
به جای اینکه برنامه روزانهتان را شلوغ کنید، چرا نیم ساعت زودتر از خواب بیدار نشوید؟ یک ۳۰ دقیقه اضافه همه چیز را درست خواهد کرد.
۲. قبل از شام ۲۰ دقیقه پیادهروی کنید.
همه ما میدانیم ورزش کردن تا چه اندازه مهم است، مخصوصاً برای بالا بردن سطح انرژی و پایین آوردن احتمال ابتلا به بعضی بیماریها. ولی واقعاً چند درصد از ما تلاش میکنیم ورزش را به شکل یک عادت در زندگیمان درآوریم؟
به جای اینکه با یک برنامه سخت و طاقتفرسا شروع کنید که احتمالاً یک یا دو هفته هم بیشتر قدرت انجام آن را نخواهید داشت، به دنبال یک تغییر کوچکتر باشید: ۲۰ دقیقه پیادهروی در روز قبل از شام را به برنامهتان اضافه کنید. میتوانید تا سوپرمارکت محل بروید و سبزجیات موردنیازتان را خریداری کنید یا چند دور داخل کوچه بالا و پایین بروید.
۳. همیشه یک بطری آب روی میزتان باشد.
احتمالاً بارها و بارها شنیدهاید که باید روزی ۸-۶ لیوان اب بنوشید ولی آیا واقعاً آن را رعایت میکنید؟
یکی از سادهترین روشهای برای نوشیدن آب بیشتر در طول روز این است که همیشه یک بطری آب روی میز کارتان داشته باشید. اگر آب در دسترستان باشد احتمال اینکه آن را بنوشید بیشتر خواهد بود چون خیلی وقتها حتی بااینکه تشنهتان شده است، ولی برای آوردن آب تنبلی میکنید.
۴. ریموت کنترل تلویزیون را جایی مخفی کنید (و یک کتاب روی میز جلوی مبلتان باشد).
تماشا کردن تلویزیون هیچ اشکالی ندارد، ولی برای خیلی از ما تلویزیون به یک فعالیت همیشگی تبدیل شده است. خیلی ساده است که وقتی از سر کار به خانه میآیید، روی مبل لم دهید و بدون هیچ فکری ریموت کنترل تلویزیون را در دست بگیرید.
اگر میخواهید این عادتتان را تغییر دهید، ریموت کنترل تلویزیون را جایی دیگر بگذارید. آن را در یک کابینت یا طاقچه بالا و دور از دسترس مخفی کنید. به این ترتیب برای تماشای تلویزیون باید یک تصمیم جدیتر بگیرید.
میتوانید یک کتاب هم روی میزتان داشته باشید که برایتان جایگزین تماشای تلویزیون شود.
۵. ناهارتان را برای سر کار بستهبندی کنید.
سعی دارید پول پسانداز کنید و سالم غذا بخورید؟ پس از خوردن ساندویچهای بیرون خودداری کرده و خودتان ناهارتان را آماده کنید.
اینکه خودتان در خانه برای خودتان ساندویچ درست کنید فقط چند دقیقه از وقتتان را میگیرد ولی در عوض هم هزینه کمتری داشته و هم میتوانید از موادغذایی سالم برای خودتان استفاده کنید و میزان چربی و پروتئین و کالری مصرفیتان را کنترل کنید.
۶. کافیشاپ رفتنهایتان را کمتر کنید.
خیلی از ما عادت داریم هر روز سر راهمان به محلکار صبحانهمان را از کافیشاپها تهیه کنیم. احتمالاَ قبلترها روزهایی که وقت برای درست کردن صبحانه نداشتهاید، این کار را بعنوان تفریح و تنوع انجام دادهاید ولی کمکم برایتان به شکل عادت درآمده است.
چند هزار تومان در روز شاید زیاد به نظر نرسد ولی طی یک سال مبلغ قابلتوجهی خواهد شد. چرا همین پولهایی که هر روز برای قهوه یا صبحانهتان به کافیشاپها میدهید را در حسابی پسانداز نمی کنید تا ببینید آخر سال چطور مبلغ قابلتوجهی برایتان میشود.
۷. به جای لامپهای معمولی از لامپهای کممصرف استفاده کنید.
خیلی از ما دوست داریم کاری در جهت حفظ محیط زیست انجام دهیم ولی نمیدانیم از کجا باید شروع کنیم. یکی از سادهترین راهها این است که همه لامپهای مصرفیتان را با لامپهای کممصرف جایگزین کنید. این لامپها نه تنها برای محیط زیست بهتر هستند، در پولتان هم صرفهجویی کرده و قبض برقتان تغییر چشمگیری خواهد داشت.
اگر در گذشته از این چراغها استفاده کرده ولی به خاطر کم بودن میزان نور آنها را کنار گذاشتهاید، دوباره امتحان کنید، تکنولوژی آنها طی این چند سال پیشرفت شگرفی داشته است.
۸. لیستی از موادغذایی موردنیازتان تهیه کنید.
آیا بیشتر از زمانی که باید در فروشگاههای موادغذایی وقتی میگذارید؟ آیا بعد از این همه وقت گذاشتن وقتی به خانه میآیید میبینید بعضی چیزها را فراموش کردهاید؟
در این مورد کمی برنامهریزی واقعاً کمکتان خواهد کرد. به چیزهایی که میخواهید در طول آن هفته بخورید فکر کنید و لیستی از موادغذایی که لازم است بخرید تهیه کنید. فقط پنج یا ده دقیقه زمان میبرد ولی در مقدار زیادی از وقتی که در فروشگاهها تلف میکنید، صرفهجویی میکند.
۹. کارهایی که عقب میاندازید را انجام دهید.
همه ما خیلی کارها را عقب میاندازیم، چه یک تماس تلفنی باشد، چه مرتب کردن میز کارتان، برطرف کردن چنر مشکل کوچکی که در خانه وجود دارد و …
اگر بدانید با انجام دادن همین کارهای کوچک و خط زدن آنها از لیست کارهای روزانهتان تا چه اندازه احساس خوبی پیدا میکنید، متعجب خواهید شد. هر روز یک کار را انتخاب کرده و انجامش دهید: شاید فقط چند دقیقه از وقتتان را بگیرد ولی بعد از یک یا دو هفته خواهید دید یک عالم از کارهایی که انرژیتان را میگرفت را انجام دادهاید.
۱۰. از کسی تشکر کنید.
این تغییر آنقدر کوچک است که ممکن است تصور کنید اصلاً ارزش انجام دادنش را ندارد. ولی به ما اعتماد کنید، واقعاً ارزشش را دارد. اینکه هر روز از کسی تشکر کنید، چه یکی از همکارانتان باشد، یا یکی از دوستان یا اعضای خانواده، تاثیر مثبت قابلملاحظهای بر روابط و شادی خودتان خواهد داشت.
به این فکر کنید که چقدر وقتی کسی زحمتی که کشیدهای را متوجه شده و قدردان آن باشد احساس خوبی به شما میدهد. با یک «متشکرم» گفتن ساده میتوانید همان حس را به دیگران منتقل کنید.
شما چه تغییرات کوچک ولی موثر دیگری میشناسید که به این لیست اضافه کنید؟ نظراتتان را به لیست ما اضافه کنید.