در یکی از آزمایشهایی که بتازگی انجام شده شرکتکنندهها به دو گروه تقسیم شدند. از یکی از گروهها خواسته شد برای مسیریابی از گوگلمپ روی گوشی همراه کمک بگیرند و از گروه دیگر خواسته شد از همین قابلیت روی عینک هوشمند استفاده کنند. در طول آزمایش دو مورد در شرکتکنندهها سنجیده شد. اولین مورد میزان آگاهی آنها نسبت به محیط اطراف و دومین مورد میزان بار ذهنی تحمیل شده به آنها بود.
اما بار ذهنی چیست؟ بار ذهنی میزان درگیریای اســت که ذهنمان در هر لحظه دارد و میتواند شامل فعالیتهای شناختی مانند توجه، کنترل، تصمیمگیری، انتخاب، سازگاری، هدفگذاری، برنامهریزی و… باشد. معنای سادهتر آن عبارت اســت از تعداد ابزارها و میزان انرژیای که فرد در اختیار دارد در مقابل مقدار کاری که باید انجام دهد. هر چه بار ذهنی فرد بیشتر باشد، میزان مصرف اکسیژن در سلولهای عصبی مغز بالاتر میرود.
در این آزمایش برای اندازهگیری بار ذهنی از ابزاری به نام fNIRS استفاده شد. این ابزار با استفاده از طیفنگاری فروسرخ میزان مصرف اکسیژن مغز را در حین فعالیت میسنجد. افراد آزادانه با یکی از دو ابزار گوشی یا عینک هوشمند در محیط باز حرکت میکردند و فعالیت مغزی آنها با ابزار fNIRS بررسی میشد. نتایچ این پژوهش نشان داد اگرچه عینک هوشمند اطلاعات مجازی را وارد دنیای واقعی میکنند و انتظار داریم بیشترین حواسپرتی را ایجاد کند، هنگامی که افراد برای مسیریابی از این وسیله بهره میبرند در مقابل زمانی که از گوشی هوشمند برای همین منظور استفاده میکنند، آگاهی بیشتری نسبت به محیط اطراف دارند و بار ذهنی کمتری را تحمل میکنند.
این آزمایش و آزمایشهای مشابه که کارکردهای شناختی ذهن را هنگام استفاده از فناوری بررسی میکند به دانشمندان کمک میکند ابزارهایی تولید کنند که کمترین میزان بار ذهنی را برای فرد ایجاد کند تا بتواند از ذهن خود در مسیرهای بهتری استفاده کند. همچنین در زمان استفاده از آن به کمترین سطح از آگاهی احتیاج داشته باشد و بتواند به اندازه کافی به محیط اطراف توجه کند.
منبع: Psy post
فاطمه موسوی بصیرت
این مطلب عینکهای هوشمند و مغز ما در سایت مفیدستان
برنج های دستکاری شده ژنتیکی برای ما مضر هستند یا مفید؟اصلا چرا برنج ها را دستکاری میکنند؟برنج جزء اصلی یبد خوراکی خانواده ها است. روز گذشته، یکی از پژوهشگران برجسته جهان در حوزه کشاورزی ارگانیک و عضو سازمان جهانی صلح سبز، طی یادداشتی به محتوای نامه یکصد برنده نوبل در انتقاد از سازمان متبوعش، آشکارا تاخت و پرسشهای جدیدی را مطرح کرد.
دیرک زیمرمان (Dirk Zimmermann)، دارنده مدرک دکترای بیولوژی کشاورزی و متخصص در شاخهی کشاورزی پایدار است که به برندگان نوبل اینگونه پاسخ میدهد:
«اگر که چیزی به نام یک “راه حل اشتباه” وجود داشته باشد، برنج طلایی نمونه بارز آن است. اما راهحلها نمیتوانند یا اجازه ندارند که اشتباه باشند! و برنج مورد نظر هنوز هم در حد یک پروژه تحقیقاتی است که با دستگاه تبلیغاتی مؤثری همراهی و حمایت میشود.
یادمان باشد: حتی اگر روزی این برنج افسانهای هم آماده ورود به بازار شده و نتایج تحقیقاتی هم بر مطمئن و موثر بودن آن در راه مداوای بیماریهای ناشی از کمبود ویتامین آ صحه نهند، باز هم نمیتوان از آن به عنوان یک “راه حل درست و راستین” نام برد.
واقعیتی که انتشار نامه یکصد دریافتکننده جایزه نوبل به سازمان جهانی صلح سبز هم نمیتواند در آن تغییری ایجاد کند. در حقیقت شرکتهای حامی محصولات دستکاری شده ژنتیکی، در پی آن هستند تا محافل معتبر بینالمللی، محصولاتی مانند برنج طلایی را که از لحاظ ژنتیکی تغییر پیدا کردهاند، بتوانند به عنوان راهکاری برای مبارزه با سوء تغذیه در جهان به رسمیت بشناسند.
ایدهای که در پشت تولید برنج طلایی وجود دارد آن است که برنج را از راه دستکاری ژنتیکی با ویتامین آ غنی کرده و به این وسیله معضل کمبود ویتامین آ در برخی نقاط دنیا را حل کنند. مشکل اما اینجاست که چنین برنجی وجود ندارد. پس از بیست سال تحقیق آنهم بر روی مزارع آزمایشی هنوز این برنج نتوانسته آرزوهایی را که به آن بسته شده برآورده کند.
نکتهای که سازمان بینالمللی پژوهش برنج (IRRI) آنرا تایید میکند. بررسیهای علمی دانشگاه واشنگتن(Washington University in St. Louis) که به تازگی انتشار پیدا کرده، نشان میدهد شکست در این زمینه ارتباطی با پویش مخالفان آن ندارد، بلکه این برنج را نمیتوان به اندازه کافی تولید کرد.
در این گزارش همچنین مؤثر بودن برنج طلایی در راه مبارزه با کمبود ویتامین آ، آشکارا به زیر سوال رفته و با تردیدهایی جدی روبرو شده است ، چرا که تاکنون مدرکی برای اثباتش وجود ندارد؛ باز هم نکتهای که سازمان بینالمللی پژوهش برنج به آن اشاره میکند.
مسأله مبهم دیگر آنکه آیا بدن انسان قادر خواهد بود بتا کاروتن ساخته شده در این برنج را به ویتامین آ تبدیل کند؟ ثبات بتا کاروتن در طول مدتی که برنج انبار میشود و یا زمانی که پخته میشود هم از دیگر پرسشهایی است که هنوز تحقیقی در موردش انجام نشده.
شبههای دیگر آن است که این برنج در فرآیند کشت چگونه “رفتار” خواهد کرد؟ دستکاری ژنتیکی در زمینه متابولیسم بسیار پیچیدهتر از اینگونه تغییرات در زمینههای دیگر مانند مقاوم کردن بذر در برابر علفکشها است.
در کنار نوسان احتمالی مقدار بتا کاروتن موجود در برنج به دلیل تغییرات جوی، پیامدهای ناخواسته دیگری مانند افزایش حساسیت (گیاه) در برابر بیماریها و یا کاهش مقاومت در برابر تغییرات آب و هوایی میتوانند نتیجه این روش باشند.
واقعیت تلخ و نگرانکنندهتر در هر حال آن است که برنج تراریخته گونههای برنجهای سنتی و طبیعی را آلوده میکند و از این طریق عواقب نامعلومی برای یک محصول پایهای در تغذیه نیمی از مردم کره خاکی را با خود به همراه خواهد آورد.
نکته مهم بعدی و فارغ از چنین ریسکها و مشکلاتی، آن است که “راه حل برنج طلایی” دلیل اصلی سوء تغذیه- همانا فقر اقتصادی را- به کلی نادیده گرفته و در حقیقت نشانی اشتباه میدهد!
مقابله با این نابسامانی (فقر) با یک ماده خوراکی بی معنا و پوچ است. استفاده از برنج طلایی در زمینه مورد نظر حتی مشکل تغذیه نامتعادل را تشدید میکند.
مصرفکنندگان این برنج از کمبود مواد دیگری بیش از ویتامین آ رنج میبرند که این محصول به تنهایی نمیتواند پاسخگوی آنها باشد. راه مبارزه مناسب با سوء تغذیه در درازمدت در آگاهسازی مردم، تنوع در خوراک آنها و البته در همت و درایت سیاستمدران برای مدیریت مصرف و توزیع عادلانهتر ثروت است.
تا آنزمان روشهایی که تاکنون بکار برده شده اند، مانند در دسترس قراردادن ویتامین آ و یا اضافهکردن کردن به مواد خوراکی میتوانند هنوز هم به خوبی پاسخگوی مشکلات باشند.
آنچه که اما تاکنون به خوبی کار کرده، تبلیغات در زمینه برنج طلایی بوده. از جانب کنسرنها و طرفداران دستکاری ژنتیکی از این برنج به عنوان یک گیاه معجزهآور یاد میشود، تا راه را برای دیگر بذرهای تراریخته به بازار هموار کند که با آنها کنسرن مونسانتو و دیگر شرکتای مشابه سود کلانی دریافت کنند.
این تجارتها تشنه موفقیتهایی هستند که انتظارش را میکشند: قریب به بیست سال است که بذرهای تراریخته به محدوده کشاورزی وارد شدهاند، اما در عمل با شکست همراه بودهاند. مصرف هر چه بیشتر سموم کشاورزی، محدود کردن تنوع و monoculture ، از نتایج کشاورزی صنعتی است که بذرهای تراریخته برای آنها طراحی شدهاند.
خطرات احتمالی برای سلامت مصرفکنندگان هنوز هم به اندازه کافی بررسی نشده و در میان پژوهشگران بسیار مناقشهبرانگیز است. به همین دلیل هم افزایش مقاومت در برابر این تکنولوژی در سرزمین مادر آن (ایالات متحده امریکا) همچنان رو به گسترش است.
در عین حال انتشار این نامه سرگشاده از یکصد برنده نوبل در اعتراض به سازمان جهانی صلح سبز شاید که به طور اتفاقی همزمان شده با به اجرا گذاشتن قانون نشانهگزاری محصولات حاوی بذرهای تراریخته در ایالت ورمونت آمریکا از یکم ماه جولای ( دو روز پیش).
پیش از آن برخی از تولیدکنندگان مواد غذایی هم اعلام کرده بودند که داوطلبانه محصولاتی را که به مشتریان عرضه میکنند، نشانهگذاری خواهند کرد. در طول هفتههای آینده سنای آمریکا به مسأله نشانهگذاری تولیدات با تغییرات ژنتیکی در سرتاسر کشور خواهد پرداخت.
در کنار مشکل مقاوم شدن هر چه سریعتر آفات، مسأله نشانهگذاری محصولات حاوی بذرهای تراریخته تهدید بزرگی برای درآمد شرکتهای تولید کننده به شمار آمده که سبب شد تا آخرین تیر ترکش خود را از کمان پرتاب کنند!
در کنفرانس مطبوعاتی که به منظور انتشار نامه سرگشاده برندگان جایزه نوبل برگزار شد، نکته نشانهگذاری مواد خوراکی مسأله اصلی به شمار میآمد و داستان برنج طلایی حاشیهای بود. جالب آنکه به اعضای سازمان صلح سبز شعبه امریکا – شخصا از جانب مسئول سابق روابط عمومی شرکت مونسانتو- اجازه شرکت در این کنفرانس داده نشد!»
حال به نظر میرسد میتوان پرتقال فروش را یافت! نه؟