وبسایت بدونیم – حسام حداد: آشپزخانه یکی از مهمترین جاهای یک خانه به حساب می آید. وسائل ریز و درشت زیادی در این قسمت خانه جای می گیرید ( و برای همین تمیز کردن آشپزخانه همیشه یک سال طول می کشد! ) که شاید دوست داشته باشید خیلی از آنها در دید مهمان هایتان نباشند.
خوشبختانه کابینت های بسیار هوشمندانه ای ساخته شده که همه این موارد را پشت درهای بسته نگه می دارد.
حساب کنید چقدر خوب می شد اگر هر روز کابینتی را باز می کردید که مجموعه ای کافئین مورد علاقه تان را در خود جای می داد. در این کابینت می توانید به راحتی قهوه ساز یا چایی ساز به همراه فنجان ها و هر چیز دیگری که به این روند مربوط می شود را جای بدهید.
با اینکه این قفسه بیشتر شبیه به کابینت اسـت، ما در واقع یک انباری کوچک کشویی اسـت که درست بالای فضای پخت و پز قرار می گیرد. بنابراین وقتی در حال آشپزی هستید لازم نیست کلی به این سمت و آن سمت بروید تا چیزهایی که می خواهید را جلوی دستتان بگذارید.
۳- مرکز بشقاب ها
اگر تعداد بشقاب ها و ظروف زیاد اسـت حتما از این کابینت که استادانه ساخته شده استقابل خواهید کرد. در این کابینت حدود ۷۰ ظرف جا می شود و طراحی کشویی آن امکان هرگونه تصادف و آسیب رسیدن به ظروف را کاهش داده.
با وجود اینکه بیشتر آشپزخانه ها یک مایکروفر دارند، اما قبول کنید وسیله خیلی زیبایی نیست. این کابینت برای مخفی کردن مایکروفر طراحی شده و حتی فضایی را در پایین خود برای آماده سازی مواد یا نگهداری هر آنچه دوست دارید گذاشته اسـت.
۵- قفسه ای برای پیاز و سیب زمینی ها
به جای اینکه یکی از کابینت ها یا کانترهای با ارزش آشپزخانه را فدا کنید این کابینت به شما اجازه می دهد درون سبد هایی سیب زمینی و پیازها را نگهداری کنید. سبدها را هر زمان دوست داشتید می توانید بیرون بکشید و تمیزکنید.
۶- یخچال مخفی
در این یخچال کاملا شبیه به طرح کابینت ها اسـت، می توانید از این یخچال مخفی برای ذخیره کردن آنچه نمی خواهید همه به آن دسترسی داشته باشند استفاده کنید.
۷- اکستریور مخفی
نه اینها دراور نیستند. مونیکا بارگاوا یک طراح دکوراسیون اسـت که این نوع کابینت ها را ابداع کرده. در نگاه اول فکر می کنید درب آن کشویی باز می شود اما در واقع به صورت کلی از یک سمت باز می شود و اجازه می دهد وسائل بزرگی را در آن جای بدهید.
با اینکه میکسر های بزرگ پخت و پز را ساده می کنند اما بیرون کشیدن و برگرداندن آن سر جایش خیلی اذیت کننده اسـت. مگر اینکه چنین کابینت هوشمندانه ای در خانه داشته باشید، کابینتی که هم جای نگهداری اسـت و هم مانند یک لیفتر عمل می کند. به جای اینکه شما به دنبال مخلوط کن بروید مخلوط کن خودش پیش شما می آید.
۹- جا کلیدی
دیگر هرگز کلید های خود را گم نمی کنید. در این مینی کابینت هوشمندانه می توانید نامه ها، قبض ها و همچنین کلیدها را نگهداری کنید. اگر کلیدهایتان جای مشخصی ندارید و همیشه به دنبال کلید ماشین خود هستید این کابینت به دردتان می خورد.
۱۰- دراور مخفی
در کابینت باید یک دراور داشته باشید. می توانید در این دراور کشویی سینی های پخت و تخته های برش خود را نگهداری کنید و هر زمان که خواستید به راحتی به آنها دسترسی پیدا کنید.
این مطلب این کابینت ها مشکل کمبودِ جا را حل کرده اند در سایت مفیدستان
دانشمندان همیشه به عنوان متفکرین و نوابغ دوره خود شناخته میشدند اما زندگی شخصی آنها به عالی بودن فکرشان نمیرسیده است. شاید بتوان تاریخ را به قسمت تقسیم کرد که قسمت اول از قرن 1 شروع شده تا قرن 20 ادامه میابد و قسمت دوم قرن کنونی ما 21 است
زیرا تحولاتی که در طول این یک قرن در زندگی بشر و امکانات و ابزارهای وی صورت گرفت در هیج جای تاریخ نمونه مشابهی ندارد اگرچه نباید سهم دانشمندان حوزههای مختلف علوم را نادیده گرفت چراکه آنان با وقف زندگی خود در راه علم سبب شدند تا ما امروز زندگی آسودهتری نسبت به نیاکان خود داشته باشیم. در ادامه شرح مختصری از زندگی دیوانهوار 10 دانشمند بزرگ تاریخ را بیان خواهیم نمود.
از فرانسیس کریک به همراه جیمز دی واتسون بهعنوان یکی از بزرگترین کاشفان و محققان ساختار DNA یاد میشود تا جایی که به خاطر خدمات علمی و تحقیقات ارزشمندشان در سال 1962 لایق دریافت جایزه نوبل شدند و از آن پس نام خود را در تاریخ علوم زیست شناسی به ثبت رساندند.
یکی از ابهامات زندگی وی پایبندی او به اعتقاد عجیب و جالبش بود که همگان از کار وی در عجب بودند!
دکتر کریک هنگامیکه به همراه دوست و همراه خودش جیمز واتسون به ساختار DNA پی بردند طی گزارشی اعلام کردند که تمامی موجودات زنده دارای رشتههای DNA هستند که این رشتهها دو وظیفه مهم را به دوش میکشند یکی حمل اطلاعات ژنتیکی به نسلهای بعدی و دیگری تولید مولکولهای جدید DNA.
یکی از تفکرات جالب او این بود که قرن بیست و یکم قرن ارتباط زیستشناسی با مطالعات خودآگاهی خواهد بود. درنهایت شمع زندگی وی هنگامیکه به سرطان روده بزرگ مبتلا شده بود در سن 88 سالگی در یکی از بیمارستانهای کالیفرنیا خاموش شد.
شاید بتوان ویلیام باکلند را بهعنوان جوندهترین دانشمند تاریخ بشریت معرفی نمود! او برای غذا خوردن از هیچ موجودی باک نداشت و تقریبا هر موجود زندهای را میخورد. از کباب جوجه تیغی و یوزپلنگ گرفته تا شترمرغ، خوک و توله سگ و حتی ادرار خفاش!
هیچ منعی برای خوردن وجود نداشت و از تمام جنبندگان حیات خانه خویش برای تهیه غذا استفاده میکرد. او که همدوره چارلز داروین است بهعنوان اولین کاشف فسیل دایناسوری با نام Megalosaurus شناخته میشود.
وی یکی از برجستهترین فارغ التحصیلان و کشیشان دانشگاه آکسفورد در سال 1819 به شمار میرفت. او به دلیل داشتن ذائقه چشایی بسیار عجیب خود توانست در دسته عجیبترین دانشمندان تاریخ بشریت قرار گرفت و درنهایت در سال 1856 دار فانی را وداع گفت.
خوزه مانوئل رودریگز دلگادو یکی از دانشمندان و اساتید اسپانیایی تبار دانشگاه ییل بود که در رشته فیزیولوژی فعالیت میکرد. شهرت بیشتر او از جایی نشئت میگیرد که تصمیم گرفت تا مغز را با استفاده از امواج رادیویی و تحریکات الکتریکی کنترل کند.
بین سالهای 1950 تا 1960 اقدام به انجام آزمایشهایی بر روی مغز پستانداران کرد تا جایی که در مغز آنها چند الکترود قرار داد تا با استفاده از امواج رادیویی و الکتریکی بتواند حرکات و افکار پستانداران را کنترل نماید.
کمی بعد از این آزمایش ایمپلنتهای الکترودی را درون مغز یک گاو نر قرار داد و گاو را درون محوطهای بزرگ همراه با یک جانوری دیگر قرار داد. او توانست از طریق ریموت کنترلی که در دست داشت به الکترودهای درون مغز گاو پیام ارسال کند تا مانع آسیب رساندن گاو به موجود درون محوطه شود.
یکی از نکات منفی آزمایشهای وی که سبب شد مورد هجوم و حمله مردم قرار گیرد این بود که او دستگاه خود را بر روی 25 انسان نیز آزمایش کرد اما پس از مخالفهای بسیار شدید مردم دستگاه خود را در محلی امن پنهان کرد تا در آینده از آن به شکلی موجهتر بهره ببرد.
فیرس بدون شک یکی از معدود دانشمندانی بود که دیوانهوار به دنبال اثبات نظریههای علمی خود میگشت تا جایی که از جان خود نیز مضایقه نکرد.
او یکی از محققین برجسته دانشگاه پنسیلوانیا بود که اثبات طرح علمی خود دست به انجام آزمایشهای بسیار دردناک و رنجآوری زد.او بر این باور بود که تب زرد مسری نیست اما کمتر کسی به سخنان وی اهمیت میداد چراکه تا آن زمان عده کثیری بر اثر این بیماری جان باخته بودند و هر شخصی حتی نام این بیماری را از زبان کسی میشنید بهشدت از او دوری میکرد!
شاید باور کردن این موضوع کمی دشوار باشد اما او برای اثبات نظریه خود آرنج و بازوی خود را شکافت و استفراغ بیماران آلوده به تب زرد بر روی زخم خود ریخت.
چند روز گذشت اما هیچ آثاری از بیماری در بدن او یافت نشد. او که از کار خود اطمینان داشت پا را از این هم فراتر گذاشته و استفراغ افراد آلوده به بیماری تب زرد را درون چشمان خود ریخت سپس این مایع رنجآور را با آب مخلوط کرده و نوشید شاید باورکردنی نباشد
چراکه او استفراغ افراد آلوده را جوشاند و از بخار آن استشمام نمود و در پایان نیز خود را درون تشتی بزرگ که از خون، ادرار و بزاق افراد آلوده پر شده بود قرار داد تا به جهانیان ثابت کند که تب زرد غیرمسری است! او سرانجام توانست با کارهای دیوانهوار خود عقیده همگان را نسبت به این بیماری تغییر دهد چراکه با انجام کارهای یادشده هیچ نشانهای از بیماری در وی پدیدار نگشت.
سرجی یکی از دانشمندان به نام روسی بهعنوان یکی از پیشتازان جراحی باز قلب در دنیا معروف است اما هراس همگان از او به خاطر آزمایشهای وحشتناکی بود که بر روی حیوانات انجام میداد. اشتباه نکنید او نه بدن حیوانات را تکه تکه میکرد و نه آنها را مورد آزار و اذیتهای فیزیکی قرار میداد اتفاقا او اصلا دوست نداشت که حیوانی از بین برود.
در همین راستا او برای زنده نگه داشتن حیوانات پس از مرگشان دست به انجام آزمایشهایی هولناک زد. در اواخر سال 1930 او و گروهش مسئولیت آزمایشی را بر عهده گرفتند که در آن سر سگ بیچاره از بدن جدا میشد اما بدن او توسط دستگاه خونرسانی و تجهیزات تنفسی زنده نگه داشته میشد.
این پایان ماجرا نیست او در یکی از آزمایشات خود تمام خون بدن یک سگ تازی را از بدنش خارج نموده تا بعدا بتواند با تزریق خون به بدن سگی دیگر آن را زنده کند! این کار رنجآور او توسط دوربین در سال 1940 ضبط شده و در ارشیو ملی روسیه نگهداری میشود.
او یکی از مردان دوره رنسانس بود که مدرک دکتری پزشکی خود را اوایل قرن 16 از دانشگاه Ferrara کسب کرده بود. امروزه او را بهعنوان پدر سمشناسی مدرن یاد میکنند که در عین حال یک گیاهشناس و محقق پزشکی نیز بود.
او بر اساس تصورات ذهنی، خود را متقاعد کرده بود که میتواند یک آدمک زنده خلق کند! روش کار او نیز بدین گونه بوده که برای تحقق رویای خویش مایع منی انسانها را در محلی گرم نگهداری میکرده و پس از گذشت مدتی خون را از آن تغذیه میکرده است. او بر این باور بود که میتواند با این روش حوریانی زیبارو و آدمکهای چوبی زندهای را به وجود آورد.
داستان زندگی و کارهای جک پارسونز بیشتر به نمایشنامههای تخیلی هالیوودی شبیه است تا داستان زندگی واقعی این شخص.
نکته قابل توجه در مورد زندگی او این است که تمام رخدادهایی که برای جک پیشآمده و فراز و نشیبهای زندگی او توسط یکی از محققین موسسه فناوری کالیفرنیا مستند شده است. در اویل سال 1939 مردم جک را فردی بهشدت مذهبی و دینگرا میخواندند چراکه او مراسمهایی را برگزار میکرد که در آنها به ستایش و مدح معبودی در پرده اسرار میپرداخت.
پارسونز شبی بعد از برگزاری مراسمهای عجیب و غریب خود درحالیکه با مشاور ازدواج خود برهنه در کنار آتش افتاده بودند پیدا شدند که البته آنها نمرده بودند فقط دچار حالتی توهم و ناپایداری حواس شده بودند.
جک روزی با Ron Hubbard بنیانگذار فرقه ساینتولوژی آشنا شد که در نهایت تصمیم گرفتند تا از آن پس در جستجوی مادر دجال باشند! آنها معتقد بودند که برای پیشبرد هدف خود یکی از اعضای این تیم دو نفره که لزوما جک بود باید در حال استمنا بوده و رون هوبارد در حال تحقیق بر روی این موضوع باشد!
این دو همکار بهقدری در توهمات خود غرق بودند که خیال میکردند قادر به احضار روح و سخن گفتن با آنها هستند. درنهایت نیز جک پارسونز در یک انفجار کشته شد.
ممکن است شما نیز از داستانی دیوانهوارتر از جک پارسونز متحیر شوید. این داستان زیست شناس شوروی ایلیا ایوانف است که در سال 1924 با حمایت و بودجه دولت بلشویک راهی خارج از کشور شد تا بر روی موجودی عجیب الخلقه که ترکیبی از میمون و انسان بود کار کند.
در تابستان سال 1926 او تخمدان یک زن را به یک شامپانزه با نام نورا پیوند زد و سعی کرد تا با اسپرم انسانی شامپانزه را بارور کند. او در ماه نوامبر همان سال به آفریقا سفر کرد تا یک شامپانزه را به اسپرمهای انسانی تلقیح کند.
درنهایت که متوجه شد هیچیک از آزمایشهای وی موثر واقع نشدهاند دست به تغییر تاکتیک زد. او از پنج زن روسی درخواست کرد تا بهصورت داوطلبانه با شامپانزه لقاح انجام دهند! با این وجود قبل اینکه آزمایشهای وی تکمیل گردد تیمی متشکل از دانشمندان روسی به این نتیجه رسیدند که او را به محل دور از قزاقستان بفرستند و درنهایت او دو سال پس از ورود به قزاقستان درگذشت.
مانند خوزه دلگادو، جی هیت نیز سعی در دستکاری ذهن و کنترل آن داشت اما نه از روشی که دلگادو استفاده میکرد. افکار جی هیت بهشدت تحت شعاع لذتهای جنسی و هوس رانیها قرارگرفته بود تا جایی که در اواخر عمر حالت روحی و روانی ثابتی نداشت.
او درحالیکه مشغول به کار در دانشگاه نیو اورلان بود تصمیم گرفت تا کنترل مغز را توسط لولههای باریک الکترودی در دست بگیرد. او توانست با تزریق مادهای شیمیایی به نام استیل کولین در این لولههای الکترودی وجود و هیجان جنسی مجازی را برای مدت نیم ساعت در ذهن شخص القا کند. برخی معتقدند که او در پروژه غیرقانونی MK-ULTRA با سازمان CIA همکاری داشته است.
تسلا را یکی از مبتکرترین مخترعان تاریخ بشریت خواندهاند. او در انجمن پلی تکنیک اتریش کار میکرد اما هرگز موفق به فارغ التحصیل شدن از آن انجمن نشد! هوش و نبوغ سرشار وی ایدههایی فوق العاده در ذهن او ایجاد میکرد که همگان را به شگفت وا میداشت. برخی گفتهاند او بر روی دستگاهی کار میکرد که بتوان از طریق آن و با مهار کردن نیروی رعد و برق هواپیماها را واژگون کرد.
برخی از مطالعات وی نیز که سرانجام تکمیل شد پژوهش بر روی جریانهای الکتریکی AC و تحقیقات گسترده بر روی اشعه X بود که امروزه تاثیر این عوامل بر زندگی بشر بهخوبی قابل مشاهده است. همانطور که تسلا پا به سنین بالاتر میگذاشت دچار اختلال شدید وسواسی شد تا جایی که اختلال وسواس او در درجه 3 قرار گرفت و بهشدت از لمس موی انسان بیزار شد!
یکی از دلایل شهرت زیاد تسلا داستان رابطه او با موجودات فرازمینی است چراکه بسیاری از اشخاص بر این باورند که تسلا در زمان خود موفق به ایجاد ارتباط بین خود و موجودات فضایی شده است. جالب است بدانید که تسلا جای خالی معشوقه خود را با کبوتری زیبا پر کرد تا از عشق این موهبت الهی بیبهره نماند!
طراحی خودرو همیشه از شرایط اقتصادی، سیاست و یا فرهنگ مردمی تأثیر پذیرفته است. این اصل به اندازه صدسال پیش درست است. در این مطلب خودروهای معروفی که در عصر خود بالاتر از همه درخشیده اند را به نمایش گذاشته ایم. با ما همراه باشید.
از زمان معرفی، خودرو همیشه نشان زمان ها بوده است. اما فقط یک خودرو برجسته و در اذهان ماندگار می شود. خودروهایی که نشان دهنده دهه مخصوص خود هستند زیادند.
اینجا ما 10 خودرویی را انتخاب کرده ایم که در زمان خودشان به قلب بسیاری از افراد نفوذ کرده اند. انتخاب تنها 10 خودرو کار بسیار سختی بوده و ما مایلیم تا گزینه های محبوب شما را نیز بدانیم.
دهه 1910- فورد مدل تی
لوح تقدیر: بیوک مدل 35
دهه 1910 زمانی بود که تولید انبوه و تحرک موجب شروع دگرگونی آمریکا شد. چه سمبلی بهتر از فورد مدل تی برای آن دهه وجود دارد؟ این خودرو امکان دسترسی توده مردم به یک وسیله قابل ابتیاع، قابل اعتماد و قابل تعویض را فراهم ساخت.
مردم عادی توانستند یک خودرو را خریداری کنند و با آن مسافرت های سریع تر و طولانی تری داشته باشند.
دهه 1920- رولزرویس فانتوم
لوح تقدیر: کادیلاک تایپ V-63
دهه 20 میلادی عموماً به لطف دوره طولانی رشد اقتصادی به دهه جوش وخروش معروف است. جنگ تمام شده و مردم شادند و پول در حال جریان است.
این کامیابی درها را برای ابزار وجود خودروهایی همچون رولزرویس فانتوم باز کرد. افراط در هر راهی پدیدار بود و فانتوم دقیقاً در تضاد با فورد مدل تی قرار داشت و مردم پولدار آن را بسیار محبوب می دانستند.
دهه 1930- دوزنبرگ مدل SJ
لوح تقدیر: کادیلاک V-16
بازار سرمایه چند ماه پیش از سقوط عظیم مربوط به دهه 30 پسرفتی عمیق را تجربه نمود و بخش اعظم این دهه به منظور بازیابی و فرار از رکورد عمیق سپری شد.
برخلاف اکثریت آمریکایی ها که شرایط سختی را می گذراندند، دسته فوق ثروتمند هنوز هم با بهترین چیزها لذت می بردند. این موضوع به ایجاد دسته فوق لوکسی از خودروها منجر شد که مثالی روشن از تقسیم افراد به غنی و فقیر بود.
افراطی ترین این خودروها دوزنبرگ مدل SJ با پیشرانه ای هشت سیلندر و توربوشارژدار به قدرت 320 اسب بخار بود.
همانند اکثر تجارت های دهه 30، دوزنبرگ پیش از پایان این دهه ورشکست شد و عکس های آن به صورت دراماتیکی بر دیوار اتاق های بچه ها نقش بست.
دهه 1940- تاکر 48
لوح تقدیر: ویلیز CJ-2A
پس از پایان جنگ جهانی دوم، دوران امیدواری تازه، نبوغ و موفقیت پدیدار شد. مؤسسان خلاق و مبتکران در هر جنبه زندگی موفق شدند و این شامل صنعت خودرو نیز می شد.
یکی از بزرگ ترین افراد این دهه پرستون تاکر بود. او در ساخت تاکر 48 سنگ تمام گذاشت. خلاقیت و نوآوری در این خودرو قابل وصف نبود.
تاکر 48 به تجهیزاتی مجهز بود که ازجمله آن ها می توان به چراغ های جلوی تطبیق شونده، قفس محافظ اطراف سرنشینان، رول بار یکپارچه با سقف، داشبورد نرم و ستون فرمان قرار داده شده در پشت اکسل جلو اشاره نمود.
حتی اگر تنها 51 دستگاه از این خودرو تولیدشده باشد، نمای جلوی سه چراغه تا کر 48 هنوز هم نمادی از صنعت خودرو در دهه 40 میلادی است.
دهه 1950- شورلت بل ایر
لوح تقدیر: فورد تاندربرد و مرسدس بنز 300 SL
سخت است که به دهه 50 میلادی بیندیشیم و تصویری از مدل های خاطره انگیز شورلت در ذهنمان نقش نبندد.
شورلت بل ایر در آن زمان بسیار محبوب بود و غالباً با نام “شوی” خطاب می شد. با پیشرانه در دسترس 8 سیلندر و گزینه دو رنگ کلاسیک، بل ایر قطعاً یک نسخه جذاب بود.
خودرو از طراحی و المان هایی بهره گرفته بود که در دهه 50 به خوبی قابل مشاهده بودند.
دهه 1960- جگوار ای تایپ
لوح تقدیر: فورد موستانگ و فولکس واگن بیتل
این دهه در نوسانی از آزادی، بیان و خودشناسی حرکت می کرد. وضع کنونی در حال جایگزینی با هر چیز جدید بود و فرهنگ آمریکایی در این دهه بیش از هر زمان دیگری دست خوش تغییر شد.
یکی از خاطره انگیزترین خودروهای این زمان جگوار ای تایپ بود. این خودرو به طور کامل بیانگر دهه 60 است. شکل ظاهری خاص، صدای زیاد، مدرن و آماده انجام وظیفه!
دهه 1970- پونتیاک فایربرد
لوح تقدیر: کادیلاک الدورادو، کرایسلر کوردوبا و لینکلن مارک IV
اواخر دهه 70 کلاً درباره استایل زرق وبرق دار بود و یک خودروی عضلانی دیترویتی وجود داشت که این موضوع را بهتر از چیز دیگری نشان می داد، پونتیاک فایربرد.
همانند شلوارهای دمپاگشاد و موهای فرفری، پرنده بزرگ و زیبای روی کاپوت فایربرد نشان دهنده همه چیز بود. نمادین ترین رنگ استفاده شده روی پونتیاک نسخه مشکی و طلایی است که در تصویر نیز نشان داده شده است.
دهه 1980- لامبورگینی کانتاش
لوح تقدیر: فراری تستاروسا
این دهه عموماً درباره افراط و زیاده روی بود و پوستر این خودرو در اتاق هر دوستدار خودرویی به چشم می خورد.
با پیشرانه ای 12 سیلندر و صدایی مهیب، ظاهر گوه مانند، درها قیچی و اسپویلر بزرگ آپشنال، کانتاش سوپرکار نمادین این دهه لقب می گیرد.
دهه 1990- مزدا RX-7، آکورا NSX، تویوتا سوپرا، نیسان 300ZX
لوح تقدیر: مزدا MX-5 میاتا و میتسوبیشی 3000GT
دهه 90 زمانی بود که جهانیان جدیت خودروسازان ژاپنی در ساخت خودروهای پرفورمنس را به عینه نظاره گر شدند.
خودروهایی نظیر آکورا NSX، مزدا RX-7، نیسان 300ZX و تویوتا سوپرا می توانستند با بهترین های بازار به خوبی رقابت کنند.
اگر این خودروها کافی نبودند، حتی مدل های دیوانه وارتری نیز وجود داشتند که به صورت انحصاری برای بازار ژاپن تولید می شدند، مدل هایی همچون اسکای لاینر GT-R، میتسوبیشی EVO و سوبارو WRX STI.
دهه 2000- بوگاتی ویرون
لوح تقدیر: فراری انزو، کونیخزگ CCX و پاگانی زوندا
با شروع قرن 21، عصر جدیدی از تولید هایپرکارهای عجیب وغریب پدیدار شد. این خودروها مشخصات و قابلیت هایی داشتند که حتی برای 10 سال پیش از آن قابل تصور نبود.
شاخص ترین نمونه بین این دسته بوگاتی ویرون است. با پیشرانه 8 لیتری و 16 سیلندر که به 4 توربوشارژر مجهز است، ویرون بیش از هزار اسب بخار نیرو تولید می کند.
این خودرو به سرعت بیش از 400 کیلومتر در ساعت دست یافته و در هنگام توقف از ترمز هوایی فعال استفاده می کند. ویرون شاید چابک ترین خودروی جاده نباشد اما خروجی لذت بخش و شتاب آن شبیه هیچ چیز دیگری نیست.