هفت صبح

گلچین اخبار و اطلاعات روز

هفت صبح

گلچین اخبار و اطلاعات روز

چرا باید کودک‌تان را ببوسید؟


نی‌نی سایت: همه پدرومادرها عاشق فرزندان‌شان هستند. آنها در محبت کردن و نوازش کودک‌شان کوتاهی نمی‌کنند و بیشتر به خاطر دل خودشان اســت که به بوسیدن و در آغوش گرفتن فرزندشان از نوزادی علاقه‌مندند. اما این نوازش‌ها، بوسه‌ها و محبت‌ها چه تاثیری در رشد و پرورش کودک دارند؟ از دکتر مهراندخت پورشایگان در مورد این تاثیرات می‌پرسیم و او هم توضیحاتی می‌دهد که می‌توانید در قالب سوال و جواب بخوانید؛

۱٫ چند نوع نوازش داریم؟

نوازش انواع مختلفی دارد که سه دسته از عمده‌ترین آنها شامل: ۱٫ نوازش‌های کلامی مانند ابراز محبت و تشویق و تحسین کودک ۲٫ نوازش‌های لمسی مانند بوسیدن، در آغوش گرفتن و لمس کردن کودک ۳٫ نوازش‌هایی از طریق زبان بدن مانند نگاه‌های محبت‌آمیز می‌شود.

چرا باید کودک‌تان را ببوسید؟/ 5نکته درباره نوازش و هوش هیجانی

۲٫ هر کودک چه مقدار به نوازش پدر و مادر خود احتیاج دارد؟

نوازش و محبت از لحاظ عاطفی روح و روان هر انسانی را می‌تواند به شدت تحت تاثیر خودش قرار دهد. وقتی صحبت از کودکان به میان می‌آید این تاثیر بسیار برجسته‌تر می‌شود چون رشد عاطفی و هوش هیجانی کودک را می‌تواند ارتقا دهد. اما در این مورد نمی‌توان معیار عددی داد که هر کودک نیاز دارد روزانه x مرتبه بوسیده شود یا در آغوش گرفته شود.

معیارهای مربوط به عواطف و رشد روانی افراد معیارهایی نسبی هستند که در افراد و شرایط مختلف متفاوت هستند و بیشتر مواقع افراط یا کمبود آنها قابل تشخیص اســت و شما به صورت غریزی می‌توانید آن را بسنجید.

۳٫ نوازش روی سلامت جسمی کودکان چه تاثیری می‌گذارد؟

طبق تحقیقات صورت گرفته مشخص شده اســت تاثیر نوازش علاوه بر روح و روان بر روی جسم کودک نیز قابل ملاحظه اســت. اهمیت این مساله تا جایی اســت که مواردی وجود دارد از کسانی که در کودکی نوازش دریافت نکرده‌اند و در بزرگسالی دچار خشکی در ناحیه نخاع شده‌اند.

تحقیق دیگری نیز در مورد کودکان بی‌سرپرست انجام شده که در آن دو گروه از نوزادان مورد مطالعه قرار گرفته‌اند؛ نوزادانی که بغل گرفته می‌شدند و حرف‌های محبت‌آمیز می‌شنیدند از لحاظ تغذیه و رشد شرایطی به مراتب بهتر داشتند در مقایسه با گروه دیگری از نوزادان که موقع شیر خوردن پرستارانشان، شیشه شیر را به دست خود نوزاد می‌دادند و با آنها حرف نمی‌زدند. این دسته از کودکان آسیب پذیری بیشتری داشتند و حتی از نظر جسمی دچار مشکل می‌شدند. یعنی سیستم ایمنی آنها در مقابل بیماری‌ها ضعیف‌تر بود.

چرا باید کودک‌تان را ببوسید؟/ 5نکته درباره نوازش و هوش هیجانی

۴٫ پدر و مادرها چگونه می‌توانند به وسیله نوازش در رشد هوش هیجانی کودک موثر باشند؟

بسیاری از افراد در ارتباط عاطفی ضعیف هستند نمی‌توانند ابراز احساسات کنند و عواطف خود را به زبان آورد. برای اینکه بچه‌ها از نظر رشد هیجانی و عاطفی بتوانند بهتر رشد کنند، توجه بیشتر والدین به آنها مورد نیاز اســت. خیلی از پدر و مادرها اسباب بازی را جلوی بچه‌شان می‌گذارند و فکر می‌کنند همین که کودک با اسباب‌بازی‌اش سرگرم باشد، برایش کافی اســت. اما اگر شما موقع بازی کودک همراهش باشید و وقتی که او با اسباب‌بازی چیزی می‌سازد یا حرکت خلاقانه‌ای انجام می‌دهد همان موقع او را با تشویق کلامی یا بوسه و بغل حمایت کنید، روی رشد هوش فرزند شما بسیار تاثیرگذار اســت.

۵٫ کودکانی که هوش هیجانی بالاتری دارند، چه ویژگی‌هایی دارند؟

هوش هیجانی کمتر به صورت موروثی منتقل می‌شود و بیشتر اکتسابی اســت. یعنی بچه‌ها تحت تاثیر رفتار والدین، محیط اطراف، ارتباط با همسالان و… این مهارت‌ها را کسب می‌کنند. یکی از محیط‌هایی که می‌توان تفاوت کودکان را در میزان هوش هیجانی مشاهده کرد محیط مدرسه اســت که در آن بعضی از کودکان بسیار عاطفی و حمایت کننده هستند و نسبت به دوستانشان محبت ابراز می‌کنند و احساس همدلی با دیگر کودکان دارند و در تشخیص غم و ناراحتی دیگران نیز مهارت دارد. اما در مقابل برخی از کودکان دچار ضعف ابراز احساسات یا تشخیص حالات مختلف عاطفی دیگران هستند.



لینک منبع

بازنشر: مفیدستان

این مطلب چرا باید کودک‌تان را ببوسید؟ در سایت مفیدستان


ادامه مطلب ...

چرا باید بگوییم ارزش‎ آفرینی؛ و نه کارآفرینی؟


وب‌سایت خلاقیت – محمدرضا محسنی: از من خواسته شده به این موضوع بپردازم که مسیر کارآفرینی چگونه اسـت و چه سختی‎هایی دارد و در واقع به تجربیاتی اشاره کنم که خودم در مسیر کارآفرینی با آن‎ها روبه‎رو بوده‎ام. نکته‎ای که در وهله اول خودنمایی می‎کند این اسـت که برای ورود هر فردی به بازار کار نمی‎توان نسخه واحدی پیچید و گفت هر فردی باید از مسیری که من رفته‎ام یا دیگری پیموده اسـت، تبعیت کند. در عین حال باید این واقعیت را پذیرفت که الگوبرداری از کسانی که موفق شده‎اند، می‎تواند در مسیر رسیدن به موفقیت بسیار موثر باشد.

 

الگوبرداری را هم این‎گونه تعریف می‎کنم که اگر عمل‎کردن به برخی نکات برای دیگری به خوبی جواب داده اسـت؛ پس اگر ما هم به این نکات به درستی عمل کنیم، در نهایت، جواب خوبی خواهیم گرفت. شاید خودم جزو کسانی بوده‎ام که اعتقاد زیادی به مقوله الگوبرداری داشته‎ام.

 

مثلا زمانی که کتاب همسایه میلیونر نوشته دکتر توماس جی استنلی را خواندم، برایم برخی نکات آن جالب توجه آمد؛ از جمله این‎که این ثروتمندان چه مسیری را رفته‎اند و چقدر طول کشیده اهداف‎شان به ثمر بنشیند و مهم‎تر این‎که چه سختی‎هایی را در این مسیر به جان خریده‎اند. در مطالعات بعدی‎ام حتی به این موضوع توجه کردم که اینان چگونه سخن می‎گویند.

 

این همان نکته‎ای بود که به خصوص آنتونی رابینز در کتاب توان بی‎پایان، بسیار به آن توجه کرده اسـت. رابینز در آن کتاب، الگوبرداری را حتی تا نوع نفس‎کشیدن هم پیش می‎برد واین موضوع را به حیطه زبان بدن و نوع تصویرسازی از خود نیز می‎کشاند. در عین حال باید یادمان باشد که این الگوبرداری می‎تواند به صورت تیغی دولبه عمل کند و اگر هوشیاری خود را در انتخاب مواردی که برای ما در یک الگو جواب می‎دهند، به کار نبندیم، آن وقت شاید نتیجه‎ای برعکس چیزی که می‎خواسته‎ایم به دست آوریم.

 چرا باید بگوییم ارزش‎آفرینی؛ و نه کارآفرینی؟

رشد فقط در کارآفرینی نیست

بر اساس این دیدگاه معتقدم که شاید مسیر بعضی‎ها برای رشد، مسیر استخدام باشد. چه کسی گفته اسـت که همه افراد یک جامعه می‎توانند وارد تجارت شوند و کاروکسبی را برای خود راه‎اندازی کنند؟ خیلی از افراد طبیعتا لازم اسـت که مسیر استخدام را در پیش بگیرند.

 

واژه‎ای در این سال‎ها در ادبیات اقتصادی و اجتماعی مد شده اسـت به نام کارآفرینی که به گمانم برخی ذهنیت‎ها راجع به این واژه از صداقت لازم برخوردار نیست. آن‎چه که در ذهن عموم راجع به کارآفرینی شکل گرفته این اسـت که باید حتما سرمایه را در معرض ریسک قرار داد و زمان و دانش خود را هم به این فعالیت ریسکی افزود تا برای دیگران کار ایجاد کنیم و در انتها ببینیم که آیا واقعا موفق شده‎ایم یا نه؟

ارزش‎آفرینی به جای کارآفرینی

در برابرِ چنین ذهنیتی، این دیدگاه را دنبال می‎کنم که آن‎چه برای جامعه امروز ما جواب می‎دهد، نه کارآفرینی، که ارزش‎آفرینی‎ست. گاهی ممکن اسـت این ارزش‎آفرینی در قالب استخدام صورت گیرد و زمانی دیگر در حیطه خویش‎فرمایی و کارآفرینی بروز پیدا کند. ای کاش به جای کارآفرینی، موضوع ارزش‎آفرینی را دنبال کنیم و نیز این موضوع را پی بگیریم که هر کس در هر بخشی که حضور دارد چگونه اثرگذار باشد و چگونه به بهترین وجه ارزشی ارائه کند.

 

من کارمند موفق را هم به عنوان یک فرد موفق می‎شناسم؛ یعنی همان کسی که تاثیرخود را در همین حیطه کارمندی دنبال کرده و نقطه بعدی پیشرفت را در کارآفرینی ندیده که اقتضائات و ریسک‎های خاص خودش را دارد. در عین حال کسی را هم که شرکت کوچکی اداره می‎کند و در اداره آن هم موفق اسـت، یک فرد موفق قلمداد می‎کنم. همه این‎ها بستگی به این دارد که آن پازلی را که در این کائنات به ما تعلق گرفته،چگونه به بهترین نحو انجام دهیم و به ثمر برسانیم تا آن پازل خالی نماند. وقتی ابعاد بحث را از کارآفرینی به ارزش‎آفرینی گسترش دادیم، آن وقت می‎توان از راه‎های ارزش‎آفرینی بیشتر برای تک‎تک مردمان اجتماع سخن گفت.

تور حمایتی

در بحث موفقیت در ارزش‎آفرینی یکی از مهم‎ترین مسائلی که باید به آن توجه شود، گرفتن تور حمایتی‎ست. این تور حمایتی اگر توانمندی‎های خانواده ماست؛ پس چه بهتر که از آن‎ها تور حمایتی بگیریم. در عین حال این تور حمایتی می‎تواند شامل عواملی نظیر دوستی موثر، تحصیلات یا بلدبودن تکنولوژی شود.

 

بر ماست که هر کدام از این عوامل را تبدیل به یک تور حمایتی برای موفقیت کنیم و البته پیش از آن باید بدانیم که قرار نیست این تورهای حمایتی، کار خاصی برای ما انجام دهند و صرفا قرار اسـت حمایت‎کننده ما باشند. در این بحث نیز هم‎چنان این جمله می‎درخشد که در حوزه موفقیت در کار، نباید روی قول هیچ‎کس حساب کرد، اِلا خودمان. هرکدام از ما در طول زندگی کسانی را دیده‎ایم که پشتوانه حمایتی خوبی در خانواده داشته‎اند یا از تحصیلات خوبی برخوردار بوده‎اند یا رانتی برای استخدام در مسیرشان قرار گرفته، اما موفق نشده‎اند و بر عکس، کسانی هم بوده‎اند که هیچ‎کدام از این عوامل را نداشته‎اند و خیلی هم موفق شده‎اند.

 

این‎ها را نوشتم تا به این نکته برسم که تور حمایتی جزو اصول لازم برای موفقیت نیست؛ ولی اگر ما از هر کدام از این تورهای حمایتی برخوردار باشیم، آن وقت می‎توانیم به عنوان یک تسریع‎کننده در مسیر کامیابی‎مان از آن‎ها استفاده کنیم. در تور حمایتی، ابتدا بررسی می‎کنیم تا متوجه شویم برای رسیدن‎مان به موفقیت به چه نوع حمایت‎ها یا ادوات یا منابعی نیاز داریم. زمانی که من کارم را شروع کردم، نیازمند حمایت خانواده‎ام بودم.

 

حمایت‎هایی از این جنس که همسر، برادر و بقیه اعضای خانواده همدلی کنند و اجازه دهند در ابتدای کارم روزانه ۱۶ساعت کار کنم. اگر این حمایت از طرف آن‎ها صورت نمی‎گرفت و این‎گونه می‎شد که فقط منافع خودشان را در نظر می‎گرفتند، آن وقت اتفاقی که من برای موفقیت به آن نیاز داشتم، به وجود نمی‎آمد.

 

تور حمایتی خانواده جنبه دیگری هم دارد که با عنوان کمک‎های مالی آن‎ها مطرح می‎شود. من خودم خانواده‎ای نداشته‎ام که بتوانند در مسیر کاری‎ام و در جهت رشد کارم به من کمک مالی کنند، ولی اگر شخصی خانواده‎ای دارد که می‎تواند برای بودجه ایجاد یک کاروکسب روی آن‎ها حساب کند، لازم اسـت که از آن‎ها حمایت لازم را در زمینه مالی دریافت کند. منتها نه حمایتی را که در آن خانواده تزریق‎کننده منابع مالی برای شروع یک کاروکسب یا اداره آن باشد.

 

این کمک می‎تواند در قالب یک سرمایه‎گذاری صورت گیرد که در ازای رشد کاروکسب نه تنها اصل سرمایه بازپس داده شود که مبلغی سود هم در مقابل رشد و رونق کاروکسب برای سرمایه‎گذاران (که این‎جا خانواده هستند)، در نظر گرفته شود. در واقع تور حمایتی ما در اغلب موارد باید امری روشن باشد که هم حدود آن مشخص شود، هم تعهد و انگیزه‎ای برای فعالیت بیشتر روی کاروکسب به وجود آورد.



لینک منبع

بازنشر: مفیدستان

این مطلب چرا باید بگوییم ارزش‎ آفرینی؛ و نه کارآفرینی؟ در سایت مفیدستان


ادامه مطلب ...

قبل از ورزش، چه مقدار غذا باید خورد؟


به گزارش جام جم، کربوهیدرات یکی از مهم‌ترین سوخت‌ها برای بدن اسـت. خوردن غذا پیش از ورزش باعث می‌شود بدن دارای سوخت بیشتری باشد و جسم و روح نیز کمتر خسته شوند.

اگر می‌خواهید کمتر از یک ساعت ورزش کنید، یک میان وعده کوچک قبل از ورزش مصرف کنید، اما اگر بیشتر از یک ساعت ورزش می‌کنید، میان وعده باید دارای مقدار زیادی کربوهیدرات و مقدار کمی چربی باشد. مانند موز، ماست کم‌چرب، یک کاسه غلات صبحانه و شیر.



لینک منبع

بازنشر: مفیدستان

این مطلب قبل از ورزش، چه مقدار غذا باید خورد؟ در سایت مفیدستان


ادامه مطلب ...